جستجو

کادزین
اصطخری گوید: نام قصبه مرکزی ناحیه قبادخره از خطه فارس است . (قاموس الاعلام ترکی ).
کاخ اخشید
آقای سعید نفیسی نوشته اند: «... جایگاه «اخشید» پادشاه سمرقند و کاخهای وی در آنجا (مایمرغ ) بود و این روستا در میان جبال ساودار و ورغسر بودکه منتهی میشد به سمرقند و در مجاورت سنجر فغن و درآن منبر نبود و در این روستای مایمرغ مکانی بود به اسم «ریودد» و آن قریه ای بود مکان اخشید ملک سمرقند و کاخهای اخشید در آن بود...» (احوال و اشعار رودکی ، سعید نفیسی ج 1 ص 136).
کاخشتوانی
منسوب به کاخشتوان . (انساب سمعانی ورق 470 ب ). رجوع به کاخشتوان شود.
کاخوسته
کاچینه . (شعوری ج 2 ص 257). کافشه . (ناظم الاطباء).
کاخ اردوان
در بیت ذیل آمده:
آبیست پیش خنجر او تیغ اردشیر
خاکیست پیش منظر او کاخ اردوان .

خواجوی کرمانی .

کاخشموش
نام یکی از اجداد زرتشت و در کتب دینی پهلوی (بندهش ، دینکرد، زادسپرم ) آن را چیخشموش یا کاخشموش نوشته اند. (دکتر معین . مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسی ، جدول مقابل ص 69).
کادش
درمنطقه سنجار و نصیبین ظاهراً یک طایفه از هفتالیان بوده است . (ایران در زمان ساسانیان ص 372). کادیش .
کاچکینه
مرغی است سیاه و سفید که آن را به عربی عقعق گویند. (شعوری ج 2 ص 257 الف ). رجوع به عکعک و عقعق شود.
کاخ پادشاهان بخارا
آقای سعید نفیسی نوشته اند: «کاخ پادشاهان بخارا در موضع ریگستان بود از دروازه غربی کهندز تا بدروازه معبد که همان دروازه ریگستان باشد. نصربن احمد سامانی بریگستان سرائی ساخت بسیار نیکو ومال بسیار در آن بکار برد و هم در آن سرای عمال مملکت را سرایها ساخت و هر عاملی را جداگانه دیوانی بودبر در سلطان چون دیوان وزیر و دیوان مستوفی و دیوان عمیدالملک و دیوان صاحب شرط و دیوان صاحب برید و دیوان مشرف و دیوان مملکة خاص و دیوان محتسب و دیوان اوقاف و دیوان قضا.» (احوال و اشعار رودکی ، ج 1 ص 89).
کاخ شیرین
رجوع به قصر شیرین شود.
کاخول
مرغ سار رنگارنگ و ملخ خوار. (ناظم الاطباء).
کادموس
کاشف شهر طیب و کسی است که الفبای فینیقی را به یونان آورد. (تاریخ ادبی ایران ج 1 ص 78).
کاخت
شهری از گرجستان . کاخت و کارتیل نام دو شهر از گرجستان بوده است . (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به تذکرةالملوک چ 2 ص 5 و ص 76 و مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ص 348 و 349 شود. شراب این ولایت معروف است نیز رجوع به کارتیل شود.
کاخ صاحبقرانیه
از کاخهای دوره ناصری . محمدشاه غازی پدر ناصرالدین شاه در قلعه محمدیه درگذشت . این قلعه که کاخ ییلاقی محمدشاه بشمار میرفت ، کنار جاده اوین ، بفاصله دویست قدم در شمال غربی باغ فردوس واقع بود و تا چند سال پیش هنوز دیوارهای نیمه خراب اطاقهای آن باقی بود ولی امروز غیر از آثار خندقهای آن چیزی بجا نیست .
ناصرالدین شاه پس از مرگ پدر و آمدن به تهران چون ازانجام مراسم عزاداری و تاجگذاری فراغت یافت یکروز، هنگامی که میخواستند وسائل رفتن وی را به ییلاق فراهم کنند «ایشیک آقاسی » را که رئیس تشریفات بشمار میرفت احضار کرد و گفت من امسال از رفتن به ییلاق صرف نظر میکنم ، قلعه محمدیه گذشته از آنکه جائی گرم و کم آب است ، مرا به یاد پدر تاجدار مرحومم میاندازد، دستورده اطراف تهران را بازدید کنند، ببینند کجا بیشتر خوش آب و هوا و در تابستان خنکتر و باصفاتر است . «ایشیک آقاسی » پس از مدتی جستجو به عرض رسانید که هیچ جارا در میان ییلاقات تهران بهتر و مناسبتر از نیاوران نیافته است . روز بعد ناصرالدین شاه شخصاً به بازدیدجائی که «ایشیک آقاسی » برگزیده بود رفت . او نیز آنجا را پسندید و دستور داد یک کاخ بزرگ ییلاقی ، برای شخص شاه و چندین دستگاه عمارت چند اطاقه برای اندرون بنا کنند و اسم آن را نیز خودش «صاحبقرانیه » نهاد.
از آن پس صاحبقرانیه رسماً کاخ ییلاقی ناصرالدین شاه شد... ناصرالدین شاه از اواسط بهار هرچند روزی را در یکی از باغهای سلطنتی بسر میبرد، ابتدا به باغ شاه میرفت ،و پس از آن سری به عشرت آباد میزد، و روزی چند در قصر قاجار و سپس در سلطنت آباد اقامت میکرد، و آنگاه به صاحبقرانیه میرفت ، و در حدود یک ماه و گاهی اوقات دو ماه آنجا میماند و میگفت : «اقامت در هیچکدام از این قصرها و باغها مثل صاحبقرانیه به دلم نمی چسبد.»
ناصرالدین شاه حق داشت ، هیچکدام از این قصرها که امروز از برخی از آنها اثری نیز باقی نمانده بزیبایی و کمال صاحبقرانیه نبودصاحبقرانیه هنوز هم با آنکه بیش از شصت سال از آغازساختمان آن میگذرد همان طراوت و زیبائی روزهای اول را دارد، هنوز هم وقتی شخص به تماشای آن میرود جلال وشکوه سلطنتهای افسانه ای را بخاطر می آورد، هنوز هم در تالار آئینه بزرگ آن ، در تالار جهان نما نقش مجالس عشرت و سلام های رسمی و غیر رسمی و شرفیابیهای پر تشریفات دوران سلطنت ناصرالدین شاه انعکاس دارد.
بر رویهم کاخ عظیم صاحبقرانیه از دو قسمت تشکیل شده : کاخ بزرگ و اندرون . کاخ بزرگ عبارت است از یک تالار آئینه و چندین اطاق دو طبقه ، و اندرون در حال حاضر عبارت است از پانزده دستگاه عمارت مجزای سه اطاقه . در وسط کاخ ، تالار بزرگ آئینه واقع است ، یک پنجره بزرگ این تالار، به جانب جنوب شهر تهران باز میشود و پنجره شمالی به سوی کوه البرزنگاه میکند; و در دو طرف آن ، دو در بزرگ منبت کاری ،به دو راهرو وسیع باز میشود.
در تهران ، در کاخ گلستان و در مجلس و در بسیاری از قصورسلطنتی تالار آئینه وجود دارد، اما مسلماً هیچیک از اینها به بزرگی و زیبائی و عظمت تالار جهان نمای صاحبقرانیه نیست . تالار جهان نما گوئی از در و دیوارش نور میبارد، مثل این است که آئینه های آن را از نور ساخته اند. از سقف آن نیز نور می بارد و شب که چهلچراغهای گرانبهای آن را نیز روشن کنند دیدگان بیننده را خیره میسازد. تالار جهان نما بر خلاف بقیه اطاقها و زیرزمینهای صاحبقرانیه که همه پر از تابلوهای زیبای قیمتی و مبلهای عالی است تقریباً هیچ گونه زینتی ندارد، چه جلوه طبیعی و جلال خود تالار چنان است که هر گونه زینتی را بی رونق میگرداند.
چنانکه گفتیم درهای شرق و غرب تالار به راهروهائی وسیع بازمیشود. در دو طرف این راهروها اطاقهای کوچک و بزرگی قرار دارد که در زمان قدیم درباریان و همراهان شاه در آن منزل میکردند، اما امروز همه به سبک جدید «مبله » شده و برای پذیرائی همراهان مهمانان عزیزی که در آنجا از ایشان پذیرائی میشود اختصاص یافته است .
کاخ صاحبقرانیه تا سال 1318 به صورت نخستین باقی بود. در این سال رضاشاه دستور داد که کاخ صاحبقرانیه را به صورت یک قصر جدید آبرومند درآورند. هشت ماه تمام شب و روز گروهی مهندس و نجار و نقاش و سیمکش به کار مشغول بودند. اطاقهای کوچک کاخ صاحبقرانیه همه به صورت جدیدترین اطاقها آرایش یافته لوازم آن نظیر چیزهائی است که در کاخهای افسانه ای توان یافت .
بعد از تالار جهان نما زیباترین اطاقهای کاخ اطاق خواب بزرگ آن است . ظاهراً در این اطاق هیچ چیز فوقالعاده که نظیر آن را در جای دیگر یافت نشود وجود ندارد. در این اطاق یکی از شاهکارهای کمال الملک ; تصویر یک زن برهنه ، که کمال الملک آن را از روی یک تابلوی ایتالیائی کشیده دیده میشود. در اطاق سفره خانه کاخ تابلوی دیگری نیز هست که نقاشی به نام «مهدی » از مراسم جشن آش پزان ناصرالدین شاه کشیده .
«آش پزان » از جشنهای دلپذیر بوده و ناصرالدین شاه به برگزاری آن علاقه بسیار داشته است . این جشن همیشه پس از بازگشت شاه از پشت کوه در سرخ حصار برپا میشده است . روبروی تابلوئی که «مهدی » از مراسم آشپزان ناصرالدین شاه کشیده ،تابلوی کوچک دیگری نصب است که اگر خطوط زیر آن را نخوانید و راهنما درباره آن توضیحی ندهد تصور میکنیدیکی از نقاشان معروف کشیده اما این تابلو آب و رنگ نیست بلکه یک تابلوی پارچه ای است که در لیون از ابریشم لشته نشا بافته شده ، اما چنان تار و پود آن ظریف و بافت آن عالی است که تقریباً کوچکترین تفاوتی با نقاشی آب و رنگ ندارد.
چنانکه گفتیم کاخ صاحبقرانیه غیر از قسمت اصلی که از تالار جهان نما و اطاقهای استراحت تشکیل میشود چندین دستگاه عمارت کوچک نیز دارد که در مسافرت های شاهانه ، از همراهان میهمان اصلی در آنجا پذیرائی میشود. این عمارت ها که هر یک سه اطاق و یک حمام دارد در زمان سلطنت ناصرالدین شاه مخصوص زنان او بوده و در عهد وی عده این عمارات به پنجاه دستگاه میرسیده لیکن در زمان شاه فقید برای آنکه بر وسعت و زیبائی باغ صاحبقرانیه بیفزایند عده ای از آنها را که رو به ویرانی میرفت خراب کردند، و امروز بیش از 15 دستگاه آنها به اضافه عمارت خوابگاه باقی نمانده است .
قسمت تحتانی کاخ مرکب از زیر زمینهائی است که درست مثل اطاقهای طبقه فوقانی ساخته شده است . زیر تالار جهان نما زیر زمین بزرگی است که سفره خانه بزرگ کاخ بشمار میرفته و ناصرالدین شاه همیشه ناهار را در آنجا میخورده است . (نقل باختصار از شماره بیست و چهارم اسفند ماه 1318، مجله اطلاعات ماهانه ).
نیز در نشریه اداره انتشارات در مقاله ای که با عنوان «کاخ صاحبقرانیه » نوشته شده آمده است :
نخستین روزی که کاخ صاحبقرانیه ساخته شد ناصرالدین شاه بهمراهی جمعی از خواص و درباریان خویش به کاخ صاحبقرانیه آمد. زیبائی کاخ و هوای نشاط بخش و درختان سرسبز و گلهای خوشرنگ طبع حساس شاه را برانگیخت و ناصرالدینشاه در وصف کاخ خواست شعری بسراید. با اینکه شاه گاهی که حالتی مییافت شعری میسرود در این روز نتوانست چیزی بسراید. یکی از خاصان گفت که اگر مصلحت بینید قاآنی را حاضر کنیم تا دروصف کاخ قصیده ای بگوید. شاه بعلت رنجشی که از قاآنی داشت موافقت نکرد.
خواجه ای که در کنار شاه ایستاده بود پیش دوید و با زبانی الکن گفت جان نثاری شعری ساخته ام اگر اجازت میفرمایند بخوانم . شاه گفت بخوان خواجه این بیت را خواند:
کاخ والای صاحبقران را
شاه ما ناصرالدین بنا کرد.
و هرچه کوشش کرد بقیه را نتوانست بگوید. شاه بسیار خندید و دستور داد تا مجسمه او را بسازند و جلو قصر صاحبقرانیه بگذارند و هنوز این مجسمه در کاخ نیاوران دیده میشود! (از شماره 13 نشریه اداره انتشارات و رادیو) و عکسهای کاخ صاحبقرانیه هم از این نشریه نقل گردیده است .
کاخه
باران باشد که به عربی مطر خوانند.
  • علت یرقان را نیز گفته اند. (برهان ). در لسان الشعراء بمعنی یرقان گفته . (رشیدی ). و رجوع به معانی کاخ شود.
  • کادمه
    از پهلوانان اساطیری یونان باستان . پسر آژنور پادشاه فینیقیه بود که بنابر افسانه های کهن خواهر وی را ژوپیتر بربودو او بجستجوی خواهر به جزیره ردس رفت و در آنجا برای «نبتونوس » معبدی بنا نهاد و اژدهائی بزرگ را بکشت . (تمدن قدیم فوستل دو کولانژ، ترجمه نصراللّه فلسفی ).
    کاخ تچر
    یا کاخ کوچک داریوش . از کاخهای دوره هخامنشیان در تخت جمشید. در رساله «شرح اجمالی آثار تخت جمشید» آمده : بقایای کاخ کوچک داریوش در کتیبه های میخی بنام تچر خوانده شده ، بواسطه شفافی مخصوص بعضی سنگهای آن بتالار آئینه معروف گردیده است . روی صخره طبیعی کوهستانی سکوئی که در حدود دو متر و نیم از کف زمین آپادانا بلندتر است از تخته سنگهای جسیم و منظم ترتیب داده برفراز آن کاخ کوچک داریوش را ساخته اند. نمای اصلی و مدخل بزرگ این کاخ رو بجنوب بوده ، پشت آن به آپادانا است . و پلکان و مدخل فرعی دیگری از طرف مغرب یعنی از جانب جلگه دارد.
    کاخ مزبور مشتمل بر ایوانی بزرگ در سمت جنوب است که همان مدخل بنا باشد و تالاری در عقب ایوان و اطاقهای کوچک و بزرگ در جوانب تالار و ایوان واقع میباشد. بوسیله پلکانهائی که در دو گوشه ایوان کاخ قرار دارد به ایوان میرسند. این ایوان دارای دو ردیف ، هر ردیف چهار ستون با پایه های مربع سنگی بوده است . دو پایه سنگی بلند در جانبین ایوان استوار بوده که یکی از آنها در محل خودپایدار و دیگری از کمر شکسته و به حیاط مقابل کاخ افتاده است . کتیبه میخی بزبانهای فارسی قدیم و بابلی و عیلامی بر بالای این دو پایه نقر گردیده ، از احداث کاخ به فرمان داریوش و تکمیل آن به امر خشایارشا حکایت مینماید. در هر یک از دو طرف ایوان یک طاقچه سنگی و یک آستانه سنگی دیده میشود. بر بالا و طرفین طاقچه های سنگی و همچنین بر بالای تمام پنجره های سنگی کاخ مزبور یک سطر کتیبه میخی به زبانهای فارسی قدیم و بابلی و عیلامی نقر گشته که در آنها اشاره به ساختمان این آثار سنگی در خانه داریوش شده است . بر دو آستانه سنگی طرفین ایوان مانند نظائر آنها در کاخهای دیگر نقش برجسته دو سرباز نیزه دار شاهی را حجاری کرده اند که نفر جلو سپر بلندی هم دارد. این آستانه ها به اطاقهای جنب ایوان که مقر سربازان نگهبان کاخ بوده مربوط میگشته است . ایوان و تالار کاخ بوسیله یک درگاه بزرگ و چهار پنجره سنگی با یکدیگر مربوط میشده است . روی بدنه های این درگاه نقش برجسته شاهنشاه دیده میشود که از کاخ بیرون میرود و دو نفر خادم پشت سر اوروانند: یکی از ایشان چتر بر بالای سرشهریار گرفته ودیگری حوله و اسباب دفع حشرات در دست دارد.
    نام تچر در کتیبه های میخی بالای همین درگاه ذکر گشته از احداث آن بفرمان داریوش صحبت میدارد. برای توضیح کلمه تچر، عین نظر پروفسور هرتسفلد که در رساله اطلال شهر پارسه نوشته شده و آقای مجتبی مینوی ترجمه نموده اند در اینجا نقل میگردد: این کلمه «تجر» یا «طرز» در زبان فرس جدید که اصلاً بمعنی «قصر زمستانی » است ، فی الحقیقة در میان تمامی ابنیه صفه تنها این بناست که رو بجنوب است و این کیفیت در چنین آب و هوائی خیلی پر معنی است ». (از متن فارسی رساله سابقالذکر ص 13) .
    روی لباس شاه در این درگاهی یک طرف نام داریوش بوده که حک شده و از میان رفته است و طرف دیگر گوشه ای از حروف که نام خشایارشا را در بردارد پدیدار است و این قسمت میرساند که درست هنگام احداث نقوش همین درگاه داریوش فوت نموده خشایارشا جانشین وی گردیده است و تصویری که در بالا و روبرو و بنام داریوش معرفی گشته نام خشایارشا را بدان داده اند و چنین نکته ای در محلهای دیگر تخت جمشید وجود ندارد.
    داخل تالار بموازات ایوان سه ردیف هر ردیف شامل چهار ستون قرار داشته که مانند ستونهای ایوان اثری از ته ستون چهارگوش یا بدنه مدور آنها بر جا نمانده است . در شمال تالار و جوانب شرقی و غربی آن اطاقهای تابعه کاخ قرار داشته بر بدنه درگاه های شمالی تصویر شاهنشاه در حالی که وارد تالار میشودو یکی از خادمین پشت سر وی حوله و اسباب دفع پشه و مگس به دست گرفته است ملاحظه میگردد. خادم دیگر دستهارا رویهم به حال احترام گذارده و این همان است که هنگام خروج شاه از کاخ چتر شاهی را بالای سر شاهنشاه میگیرد. روی نقوش شاه در این دو آستانه سوراخهائی است که محل نصب گردن بند و دست بند زر و گوهرهای کلاه بوده و بدین قرار تصویر شاهنشاه بهمان تزییناتی که همراه داشته جواهرنشان میشده است . محل نقش محاسن شهریارکه از سنگ نفیس یکپارچه بوده نیز نمودار میباشد.
    با دقت بیشتر بر پائین لباس داریوش نقوش ردیف شیرهای کوچکی هم ملاحظه میگردد که حاکی از نقاشی و رنگآمیزی روی نقوش برجسته بوده و این نقوش حاشیه زرین روی لباس داریوش را مینمایانده است .
    بر بدنه آستانه های سنگی دیگر کاخ تچر پیکار شاه با شیر و گاو و حیوان افسانه ای و همچنین خادمین با چراغ و عطردان و حوله وظرف آب نموده شده مانند سایر ابنیه و کاخهای تخت جمشید از روی نقشه برجسته هر محل چگونگی استفاده از آن مکان معلوم می گردد. در درگاه های کوچک اطاقهای شرقی و غربی نقش برجسته شاه در حالی که خنجر به دست راست گرفته با دست چپ شیری را خفه میکند دیده میشود و این نقش منحصراً در تچر مشاهده میگردد. پلکان غربی این کاخ دارای نقوش برجسته چندی از ملل تابعه در حال عرضه هدایای خود بوده کتیبه میخی آن بنام اردشیر سوم میباشدو به همین جهت دانشمند فقید پروفسور هرتسفلد و عموم باستان شناسان دیگر اظهار عقیده کرده اند که این پلکان را اردشیر سوم به تچر الحاق نموده مدخل جدیدی بر کاخ مزبور افزوده است ولی آقای جواد زاکاتالی ضمن تحقیقات بسیار دقیقی که برای نقشه برداری و تهیه نمونه کوچک این آثار مینمودند مخصوصاً در تچر اطلاعات تازه و فراوانی به دست آورده اند که حکایت از تفسیر وضع اطاقهای شمالی آن بعد از داریوش مینماید و ضمناً معلوم داشته اند که پلکان و مدخل غربی تچر از ابتدای ساختمان این کاخ پیش بینی گردیده منتها به انجام نرسیده بود و چون در زمان اردشیر سوم پایان یافته کتیبه آن بنام این شهریار نقر گشته است و شاید نقشه پله مورد نظر هم با آنچه در زمان اردشیر سوم ساخته اند اختلاف داشته است .
    در پایان توضیحات مربوط بتالارآئینه ذکر این قسمت را هم لازم میداند که بر اثر خوبی و استحکام سنگهای این بنا در ادوار قدیم یادگار و نوشته های فراوان بر آن مرقوم داشته اند که بسیاری از آنها اهمیت تاریخی دارد و ذکر تمام این نوشته ها به تنهائی خود موضوع رساله جداگانه ای تواند بود که با توجه بتاریخ هر کدام توضیحات کافی درباره اشخاص و وقایع مذکور در آنها داده شود. عجالة برای نمونه دو متن ذیل را نقل مینماید:
    1 - بر بدنه شرقی درگاه سنگی بین ایوان و تالار سمت ایوان ، این کتیبه در 8 سطر کوتاه بخط کوفی نقر گردیده است :
    بسم اللّه حضرةالامیرالجلیل عضدالدولة فناخسروبن الحسن سنة اربع و اربعین و ثلثمائة فی منصرفه مظفراً من فتح اصفهان و اسرة ابن ماکان و کسرة جیش خراسان و احضر من قراء ما فی هذه الاثار من الکتابة.
    دو کتیبه دیگر هم بخط کوفی نزدیک کتیبه فوق موجود است یکی به همین تاریخ و به نام عضدالدوله که نام علی بن السری الکاتب الکرخی خواننده کتیبه های تخت جمشید در محضر عضدالدوله را در بر دارد و دیگری به نام ابونصربن عضدالدوله که با قشون عظیم خود در تاریخ 392 ه' . ق. به تخت جمشید آمده است .
    2 - بر بدنه داخلی اولین پنجره بین ایوان و تالار تچر از طرف مشرق کتیبه زیر بخط نسخ در 6 سطر نقر گشته است :
    حضر شاهانشاه المعظم ملک الملوک محیی دین و غیاث عباداللّه و قیم خلیفةاللّه ابوکالنجاربن سلطان الدوله معز امیرالمومنین اطال اللّه بقاه هذاالمکان روز بهمن ماه آبان سنه ثمان و ثلثین و اربع مائه متوجها بالطالع الاسعد الی کرمان و کان حضره فی سنة ثمان عشره و اربع مائه و هی سنة الفتح بفاروق. فاروق نام آبادی بزرگی در سه فرسخی تخت جمشید نزدیک جاده اصفهان میباشد، در سال تاریخ فوق عیناً همانطور که در اصل کتیبه ذکر شده نقل گردیده است . پوشیده نماند که کتیبه بالا برای تاریخ خط نسخ نیز واجد اهمیت مخصوص میباشد. مهمترین نوشته های دیگر شامل دو کتیبه بزبان پهلوی که در زمان شاپور دوم (309 - 379 م .) نگاشته شده و کتیبه های عربی و فارسی متعلق بسلاطین و امرا و بزرگان و رهگذران دیگر در قرون مختلف هجری خصوصاً قرن هفتم تا یازدهم بوده عموماً از عبور و توقف این اشخاص در تخت جمشید حکایت مینماید و مشتمل بر اشعار و عبارات مختلفی حاکی از تاثیر اطلال آنجا در ایشان میباشد و آخرین آنها که قابل ذکر است دو کتیبه به نام فرهاد میرزا و پسران اوست که مورخ بسال 1294 و 1295 بوده ، از خاکبرداری مفصل در آثار معظم تخت جمشید حکایت میکند.
    کاخ تچر از سمت جنوب دارای حیاط وسیعی است که ایوان بزرگ کاخ نیز مشرف به این حیاط میباشد. دیوار سنگی پائین این ایوان دارای نقوش برجسته سربازان و پیکار شیر و گاو بوده کتیبه ای به نام خشایارشا در سه لوحه فارسی قدیم و بابلی و عیلامی بر آن نقر گردیده است .
    طرف مشرق حیاط مزبور پلکان دو طرفه قرار دارد که از آن به حیاط کاخ کوچک خشایارشا (هدش ) بالا میروند و کتیبه آنهم به نام همین شهریار میباشد.در جانب جنوب حیاط تچر نیز مانند ضلع شمالی آن نقوش برجسته سربازان و پیکار شیر و گاو و سه لوحه کتیبه میخی دیده میشود. منتهی کتیبه های ضلع جنوبی هر سه لوحه بزبان فارسی قدیم و به نام اردشیر سوم است .
    علاوه بر نقوش برجسته مزبور قطعات دیگر نقوش که ملل تابعه را در حال عرضه هدایای خود نشان میدهد در منتهی الیه این دیوار و بطور پراکنده نزدیک دیوار و داخل حیاط دیده میشود... (از شرح اجمالی آثار تخت جمشید صص 20 - 26) و نیز رجوع به گزارشهای باستان شناسی ج 3 صص 65 - 66 شود.
    کاخ صدستون
    از کاخهای تخت جمشید. در رساله «شرح اجمالی آثار تخت جمشید» آمده : کاخ صدستون در مشرق کاخ آپادانا واقع گشته از دیوار خشتی مشرق حیاط کاخ آپادانا کمی پائین تر از محل سر ستون شیر به حیاط بزرگی که در شمال کاخ صدستون واقع است میروند. در شمال حیاط مزبور بنای نیمه تمامی نظیر مدخل بزرگ تخت جمشید در دست ساختمان بوده که چهار پایه ستون مربع و قطعات ستون و سر ستون و جزرهای عظیم الجثه در مراحل مختلف ساختمانی آن نمودار است . دروازه شرقی مدخل بزرگ بوسیله راهرو روبازو گشاده ای به مدخل ناتمام کاخ صدستون مربوط و متصل میشد و اکنون وضع این راهرو با دیوارهای طرفین و یک ردیف اطاق پشت دیوار آن بخوبی هویداست و با مختصر دقتی میتوان چگونگی ارتباط مدخل اصلی تخت جمشید را با بنای نیمه تمام مدخل شمالی و حیاط صدستون ملاحظه نمود.
    در سمت مشرق حیاط صدستون در پائین کوه نیز ایوانی دارای هشت ستون در یک ردیف وجود داشته که عقب آن تالاری دارای 8 ردیف در چهار ردیف جمعاً 32 ستون قرار گرفته بوده است . این تالار ظاهراً در روزهای سلام محل قرار گرفتن عرابه ها و اسبهای شاهی بوده . حیاطها و بناهای چندی هم که قرائن میرساند محل نگهداری اسبها و عرابه های شاهی بوده در طرف جنوب آن بین تالار صدستون و کوهستان در دنبال یکدیگر قرار گرفته مربوط و متصل به این تالار که خود از توابع کاخ صدستون بشمار میرود، بوده است .
    ایوان و تالار اصلی کاخ صدستون در جنوب حیاط این کاخ قرار گرفته ، ایوان آن بطول 56 متر و کسری و عرض بیش از شانزده متر و نیم ، دارای دو ردیف ستون سنگی هر ردیف شامل هشت عدد ستون بوده در طرفین ایوان دو دیوار سنگی عظیم با پیکر گاوهای بزرگ نظیر گاوهای مدخل اصلی تخت جمشید وجود داشته است . قسمت سر و گردن مجسمه گاوی که متعلق به دیوار غربی ایوان بوده بر روی خاکهای مجاور همان محل استوار و نصب گردیده است ، و از آثار جالب توجه تخت جمشید بشمار میرود.
    دو اطاق هم در طرفین همین ایوان وجود داشته محل سربازان محافظ کاخ بوده است و نقش سربازان بر درگاه سنگی آنها حجاری گشته است .
    ازاین ایوان بوسیله دو دروازه بلند و عریض سنگی به تالار بزرگ صدستون داخل میشوند طول و عرض این تالار 65متر و نیم در 65 متر و نیم میباشد. بر روی هر یک ازبدنه های دروازه های مزبور نقوش برجسته پنج ردیف سربازان پارسی و مادی هر ردیف شامل صورت ده سرباز دیده میشود که پنج نفر رو به طرف راست و پنج نفر رو به طرف چپ قرار گرفته اند و بدین قرار هر ده نفر به وسط نگاه میکنند.در بالای پنج ردیف نقش سربازان صورت شاه راحجاری نموده اند که بر اورنگ شهریاری نشسته عصائی دردست راست و گلی در دست چپ دارد روبروی شاه یکی از بزرگان ماد که نزد شهریاران صاحب بزرگترین مقامات از قبیل فرماندهی کل لشکریان یا منصبی مانند نخست وزیری فعلی بوده بحال کرنش و احترام ایستاده است ; بین شاه و او، دو مجمر یا عودسوزدیده میشود. کسی که پشت سر شخص مادی سابقالذکر ایستاده ظرفی دسته دار به دست گرفته مامور افروختن عود واسپند یا مواد خوشبوی دیگر در دو مجمرمزبور میباشد. پشت صندلی شاهنشاه هم سه نفرقرار دارند: نفر اول یکی از مستخدمین شاه است و اسبابی که ظاهراً جهت دفع پشه و مگس بکار میرفته است دردست دارد. نفر دوم حامل سلاح یعنی اسلحه دار مخصوص شاه میباشد که خنجر زرین شاهنشاه را بکمر بسته ، در دست راست تبر مخصوص شهریار را گرفته تیر و کمان خاص او را در جلد مخصوص آن بر پشت نگاهداشته است . نفر سوم یکی از نیزه داران خاص شهریاری را نشان میدهد که پهلوی اورنگ شاه ایستاده است . رویهمرفته میتوان حجاری بدنه دو دروازه شمالی تالار صدستون را نموداری از ترتیب صف سلام شاهنشاه هخامنشی در این تالار دانست که شاه بر اورنگ شهریاری نشسته سربازان بحال نظم و ترتیب ایستاده در میان صف سربازان که روبروی هم قرار گرفته اند راه عبور افسران و بزرگان جهت بار یافتن بحضور شاه وجود داشته است .
    غیر از دو دروازه مزبور هفت پنجره از تالار به ایوان شمالی باز میشده دو انتهای دیوار شمالی تالار هم چون باطاقهای جنبین ایوان برمیخورده احداث پنجره در آن صورت پذیر نبوده است ، لذا در دو طرف دیوار مزبور طاقچه سنگی قرارداده اند و بدین ترتیب فاصله بین کلیه ده ردیف ستونهای تالار از طرف شمال به دروازه یا پنجره سنگی منتهی میگشته ، فضای بین ردیف آخری ستونها و دیوارهای شرقی و غربی تالار نیز به طاقچه سنگی میرسیده است .
    دیوارجنوبی تالار دارای دو دروازه بزرگ، نظیر دو دروازه شمالی و روبروی آن بوده است ، و بر روی بدنه های آنهاتخت شاهنشاه حجاری شده ، در زیر تخت نقش برجسته 28 نفر نماینده 28 ملت تابع ایران احداث گشته ، 14 نفر بر یک بدنه و 14 نفر بر بدنه دیگر دروازه ایستاده تخت را بر بالای دست خود گرفته اند. بر فراز تخت شاهنشاه بر روی صندلی شاهی نشسته خادم مخصوص با اسباب دفع پشه و مگس پشت صندلی وی ایستاده است .
    سایبان بالای تخت که بر اورنگ شهریار سایه می افکنده در روی بدنه های این دو دروازه بزرگتر و بهتر از دروازه های شمالی نمودار بوده نقوش برجسته کوچک شیر و گاو و حاشیه های گل و بالهای تزیینی و منگوله های اطراف سایبان بخوبی نمایان است بر بالای همه اینها شکل فروهر جلوه گری میکند.
    با توجه به نقوش دروازه شمالی و جنوبی تالار صدستون بخوبی میتوان دریافت که آنچه از مراسم سلام شاهنشاهان هخامنشی را در کاخ آپادانا بر دیواره پلکانهای عظیم آن مجسم ساخته اند، در تالار صدستون که فاقد پلکان بوده بطور اختصار و اشاره بر بدنه دروازه های شمالی و جنوبی آن نموده اند و کاخهای آپادانا و صدستون هر دو محل انعقاد مراسم سلام عام بوده است . طی این مراسم شاهنشاه نمایندگان ملت های تابع ایران را پذیرفته افسران و صف لشکریان را بازدید مینموده است .
    هر یک از دیوارهای شرقی و غربی تالار صدستون هم مانند دیوارهای شمالی و جنوبی آن دارای دو دروازه سنگی منتهی کمی کوچکتر بوده بر روی بدنه دروازه آستانه های شرقی تالار یکجا پیکارشاه با حیوان افسانه ای شاخ و بالدار که سر و تنه و پای شیر و دم عقرب و پنجه عقاب دارد، نموده شده ، بربدنه آستانه دیگر پیکار شاه با گاو کوهی حجاری گردیده است .
    بر بدنه آستانه های غربی یکجا پیکار شاه با حیوان افسانه ای که سر و بال و دم و پنجه آن شبیه بمرغان شکاری و گردن و یال و تنه و پای آن به شیر میماند نموده شده ، بر بدنه آستانه دیگر پیکار شاه با شیر را حجاری نموده اند. بدین ترتیب پیکارشاه با چهار حیوان که نماینده جدال او با مظاهر اهریمن باشد بر چهار آستانه تالار صدستون نمایانده شده و کاخ صدستون تنها محلی از تخت جمشید است که چهار مظهر اهریمن بشرح بالا در آن حجاری گردیده است . در دو بنای دیگر از آثار تخت جمشید یعنی کاخ کوچک داریوش یا تالار آئینه و کاخی که تجدید ساختمان نموده اند، پیکار شاه فقط با سه نمونه از مظاهر فوق نموده شده است .
    دیوارهای جنوبی و شرقی و غربی تالار صدستون هر کدام دارای 9 طاقچه سنگی در سمت تالاربوده پشت آنها اطاقهای باریک و درازی که در اطراف تالارهای بزرگ تخت جمشید معمول بوده قرار داشته است .
    بطوری که در ابتدای توضیحات مربوط به کاخ صدستون ذکر شد در محوطه بین ایوان و تالار مرکزی صدستون و کوهستان ، حیاطهای شبیه یکدیگر و اطاقهای مختلفی وجود داشته که تماماً در سالهای اخیر توسط بنگاه علمی تخت جمشید خاکبرداری گردیده ، قرائن امر بخوبی میرساند محل نگهداری اسبان وعرابه های شاهی بوده از لحاظ تکمیل نقشه آثار معظم تخت جمشید و روشن کردن وضع ساختمانی این آثار اهمیت بخصوص دارد، و اکنون نیز خاکبرداری آن در خیابان غربی پای کوهستان و اطاقها و ابنیه تو در توی گوشه شمال شرقی صفه ادامه دارد. (از شرح اجمالی آثار تخت جمشید سیدمحمدتقی مصطفوی صص 10 - 15) و نیز رجوع به صدستون در حرف صاد ازهمین لغت نامه شود.
    کاخ هدش
    یا کاخ کوشک خشایارشا. از پلکان شرقی حیاط تچر که بالا بروند بمحوطه نسبتاً کوچکی میرسند که تل جنوبی کاخ آپاداناو آثار نهفته در آن در سمت شمال و طرف چپ واقع گشته ، پایه ها و درگاهها و پنجره های سنگی هم در جنوب یعنی طرف راست محوطه مزبور پدیدار است . این آثار بقایای کاخ کوچک خشایارشا است . که در کتیبه های آن به نام عمومی هدش نشیمن و کوچک (بگفته پروفسور هرتسفلد) خوانده شده است . کاخ مزبور بلندترین محل صفه تخت جمشیدبرفراز صخره طبیعی کوهستان بنا گردیده ، نقشه و موقع آن از تمام بناهای تخت جمشید ممتازتر است ، ایوانی در جانب شمال دارد که دارای دو ردیف هر ردیف شش ستون بوده مدخل اصلی این کاخ را تشکیل میداده است . در طرفین ایوانی مانند ایوان تچر دو پایه سنگی استوار بوده بالای آن کتیبه ای بزبانهای فارسی قدیم و بابلی و عیلامی نقر گشته از احداث کاخ به فرمان خشایارشا صحبت میدارد دو آستانه سنگی که تصویر سربازان نیزه دار بر بدنه آن حجاری گشته در دو طرف ایوان دیده میشود. بین پایه و آستانه سنگی نیز در هر طرف ایوان یک پنجره بوده است . بر بالای این دو آستانه و بر بالای نقوش برجسته شاه در آستانه های دیگر این کاخ و بالای تمام طاقچه ها و پنجره های سنگی از یک یا دو سمت و همچنین بر روی لباس شاه جمعاً 70 بار به سه زبان فارسی و عیلامی و بابلی یعنی علاوه بر کتیبه مفصل روی دو پایه طرفین ایران 210 مرتبه نام خشایارشا مذکور افتاده و ترجمه کتیبه ای که بدین قرار تکرار شده چنین است : خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان ، پسر داریوش شاه هخامنشی . از ایوان شمالی بوسیله دو در به تالار مرکزی کاخ داخل میشده اند. تالار مرکزی دارای 6 ردیف ستون سنگی جمعاً 36 ستون بوده محل نصب ته ستون های آن بر کف تالار که سنگ طبیعی کوهستان است کمی برجسته خودنمائی میکند.
    بین تالار و ایوان شمالی علاوه بر دو درگاه پنج عدد پنجره سنگی بوده که سه عدد آنها بین دو درگاه و دو عدد دیگر هر کدام بین یکی از دو درگاه و گوشه ایوان قرار داشته است .
    در مشرق و مغرب تالار مرکزی هر طرف یک درگاه و چهار پنجره و دو طاقچه که تماماً سنگی بوده وجود داشته است هر یک از این دو درگاه سنگی و دو پنجره طرفین آن به یک اطاق چهارستونی مربوط میشده ، در انتهای هرکدام این دو اطاق دو دهلیز یکی در شمال و دیگری در جنوب واقع بوده به دو یا سه اطاق تابعه کاخ میرفته است ، دو دهلیز شمالی به اطاق کوچکی پشت اطاقهای مجاور ایوان شمالی هم ارتباط پیدا میکرده است . بر روی بدنه درگاهیهای سنگی تالار مرکزی عموماً نقش برجسته خشایارشا در حالی که دو نفر از خادمین پشت سر وی قرار دارند دیده میشود که یکی از آنها چتر بر سر شهریار گرفته و دیگری حوله و اسباب دفع مگس و پشه به دست دارد، و در تمام درگاههای مزبور روی لباس و بالا سر شاه و بر قسمت بالای درگاه یعنی در هر درگاه پنج بار به سه زبان نام خشایارشا بشرح سابقالذکر تکرار گردیده است .
    ضلع جنوبی تالار مرکزی هدش به ایوان باریکی که بر بالای صخره کوه ترتیب داده اند و نظیر آن در هیچ جای تخت جمشید وجود ندارد میرسیده ، یک درگاه سنگی و 6 پنجره سنگی ایوان را به تالار مرکزی کاخ مربوط مینموده است .
    از دو طرف ایوان اخیر دو پلکان پائین میرفته و به طرف ابنیه خشتی که در طرف جنوب هدش واقع و اطاق بانوان حرم بوده سرازیر میشده است ، در اینجا هم سلیقه و ذوق فراوانی در مربوط ساختن اطاقهای متحدالشکل قسمت جنوبی هدش که در پائین ترین نقاط صفه تخت جمشید واقع بوده با کاخ هدش که بر بلندترین محل صفه استوار گشته است به کار برده اند و اصولا برای نمونه ذوق و سلیقه معماران عصر هخامنشی میتوان کاخ کوچک خشایارشا یا هدش را سرمشق خوبی ، دانست . نقشه این کاخ توسط جواد زاکاتالی یکجا با نقشه احتمالی آثار زیر تپه شنی جنوب آپادانا تهیه گردیده است .
    مابین کاخ کوچک خشایارشا و بنای نامعلوم مغرب آن معبر باریکی وجود داشته به پلکانی که از هدش به اطاقهای بانوان حرم سرازیر میشده منتهی میگشته است . در مشرق هدش هم معبر باریکی بوده که حد فاصل بین هدش و ساختمانهای واقع در مشرق هدش بشمار می رفته است و آن هم به پلکان آجری قرینه پلکان سنگی فوقالذکر که از گوشه دیگر هدش به اطاقهای اندرون میرفته منتهی میگردیده است . اکنون از درون کاخ کوچک خشایارشا به محوطه شمالی آن که حیاط و صحن کاخ باشد بازمیگردیم . طرف روبرو دیوارها و ابنیه ای است که در زیر تپه شنی کشف شده است . چون به طرف مشرق یعنی سمت راست برویم بشالده چهارستون میرسیم که در دست ساختمان بوده آن را به همین حال باقی گذارده اند. بعد از این شالده پلکان ناقص و تمامی است که کتیبه های آن به نام خشایارشا میباشد. از پلکان مزبور که پائین روند به محوطه ای میرسند که طرف چپ آن قسمتی از اطاقها و دالانهای کاخ مرکزی قرار دارد. دست راست تپه کوچک شنی و دیواریهای خشتی مختلف ساختمان موجود در این محل کشف گردیده که وضع آنها درست روشن نیست ، و به هر صورت ساختمانی هم در این قسمت وجود داشته که فضای بین هدش و کاخ جنوبی را اشغال مینموده است . در مشرق این محوطه کاخ جنوبی را اشغال می نموده است . در مشرق این محوطه کاخ جنوبی تخت جمشید یعنی همان عمارتی که تجدید ساختمان نموده اند در پائین ترین محل صفه تخت جمشید واقع گشته ، برای رسیدن به آن قریب هفت متر اختلاف سطح محوطه مزبور و کاخ نامبرده را پائین رفته به حیاط جلو کاخ جنوبی میرسند. (از شرح اجمالی آثار تخت جمشید صص 27 - 30). و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1587 شود.
    کاخ صفی آباد
    از کاخهای عهد صفویه در نزدیک بهشهر. (گزارشهای باستان شناسی ج 3 ص 403).