جستجو

پارلمنت طویل
آخرین مجلس شوری که شارل اول پادشاه انگلیس بسال 1640م ./1049 ه' . ق. منعقد کرد و کرُمول آنرا بسال 1653م ./1063ه' . ق. منحل ساخت و پس از مرگ او دوباره دایر شد.
پارانشیم
نسج سلولی نرم و اسفنجی که در برگها و ساقه های نازک و میوه ها فواصل قسمتهای الیافی را پر میکند.
پارچه
(از پاره ، قطعه . جزء و چه علامت تصغیر) جامه . منسوج . نسیج . نسیجه .قماش .
  • قطعه . برخ . پاره . تکه : یک پارچه یخ ، یک پارچه سنگ: و نماز دیگر آن روز صلتی از آن وی رسول دار برد دویست هزار درم و اسبی باستام زر و پنجاه پارچه جامه نابریده . (تاریخ بیهقی ).
    -پارچه ای ; پاره ای . کمی:
    ای روی ترا ز حسن بازارچه ای
    در من نگر از چشم کرم پارچه ای .

    ابراهیم بن حسین نسفی .

  • پارسا شدن
    زَهادَت . زُهد. اِحصان .
    پارشکنی
    خواربار. خوراک اندک . قوت لایموت . (تتمه ملحقات برهان ).
    پارلوآر بورژواها
    پارلوآر یعنی اطاق پذیرائی و نام پارلوآر بورژواها اصلاً بر محلی اطلاق میشد که اعضای شهرداری پاریس برای بحث در امور شهر بدانجا گرد می آمدند و این محل بساحل سِن در ساختمانی قرار داشت که بعدها اداره شهرداری شد.
    پارچه باف
    نساج . جولاه . جولاهه .
    پارساکیا
    یکی از امرای درگاه کارکیاسلطان محمد پادشاه گیلان . بعهد سلطنت سلطان ابوسعید بهادر و ابوالنصر حسن بیک و او بشرف سیادت مشرف بود.چون سید زین العابدین بن سید کمال الدین مرعشی یکی ازبنی اعمام خود سید عبداللّه مرعشی را که فرمانروای ساری بود در حمام بکشت و بجای وی متمکن گشت ، سید عبدالکریم بن سید عبداللّه به همراهی مادر به اردوی ابوالنصر حسن بیک که پس از گذشته شدن سلطان ابوسعید بهادر عراق وآذربایجان را در ضبط آورده بود پناه برد و از او درخواست که وی را یاری دهد تا مگر دولت از دست رفته رابکف آرد. حسن بیک ، ترکمانی شبلی نام را به یاری وی فرستاد و فرمان داد تا سپاه گیلان و رستمدار نیز به یاری سید عبدالکریم برخیزند. کارکیا سلطان محمد پادشاه گیلان پارساکیا را با فوجی از سپاه گیل به یاری عبدالکریم گسیل کرد و سید عبدالکریم به یاری او و رستمداریان و شبلی ، سید زین العابدین را بشکست چنانکه به هزار جریب گریخت و او به ساری درآمد و بجای پدر نشست . چندی بعد یکی از سادات ساری بنام سید هبةاللّه بابلکانی از آن شهر بگریخت و در هزار جریب به سید زین العابدین پیوست و مایه استظهار او شد چندانکه سید زین العابدین دوباره قصد ساری کرد اما پارساکیای گیلانی به اتفاق سادات پازواری و اعیان ساری بمقابله آن دو شتافت و ایشان را هزیمت داد. در این اثناء سادات پازواری به ساری رفته سید عبدالکریم را از آنجا به بارفروش ده بردند و باز جنگی دیگر بین سید زین العابدین و یاران سید عبدالکریم درگرفت و شکست در یاران سید عبدالکریم افتاد و پارساکیا در قلعه ساری تحصّن جست . سید زین العابدین بدر قلعه رفت و به پارساکیا پیام فرستاد که در حصار بگشا و بسلامت به گیلان شو پارساکیا بیرون آمد و با سید زین العابدین دیدار کرد و باز به قلعه رفت روز دیگر سید هبةاللّه بابلکانی به حصار درآمد و لشکر گیلان را بغارتید و در خدمت پارساکیا به گیلان روان کرد و چون پارساکیا به رستمدار رسید به دوستی سید زین العابدین متهم و به فرمان کارکیا سلطان محمد مقید ومحبوس گشت . رجوع به ص 111 و 112 حبیب السیر ج 2 شود.
    پارشمن
    پوست حیوانی خاصه پوست بز و گوسفند که برای نبشتن و هم چاپ پیرایند و در فارسی آن را پوست آهو نامند.
    پارم
    از بلاد ایتالیا که تا سال 1859 م ./1275 ه' . ق. پایتخت دوک نشین پارم و پلزانس بود و امروز کرسی ایالتی است بهمین نام بر ساحل پارما دارای 58000 تن سکنه .
    پاراوان
    تجیرگونه ای که در اطاقها برابر تخت خواب نهند تا روشنائی کم کند.
    پارچه پارچه
    شاخ شاخ . پاره پاره . لَخت لَخت . لت لت .
    -پارچه پارچه کردن ، پاره پاره کردن .
    پارساگد
    پاسارگاد. پازارگاد. نام قدیم شهر مرغاب . «مرغاب شهر قدیم پارساگد است که در دشت مرغاب فعلی بناشده . فاصله آن تا استخر 48 هزارگز است .
  • پارساگد بقول هرودت اسم یکی از قبایل خانواده سلطنتی است که هخامنشیان از آن طایفه بوده اند و کوروش کبیر پس از مغلوب کردن آستیاژ (ایخ توویکو) این شهر را بنا کرد و به اسم طایفه خود (پارساگد) نامید و مقبره خود او نیز در آنجاست . در دربار سلطنتی هخامنشیان عقاید خاصی راجع به این شهر وجود داشت و در مواقعی معین با تشریفاتی مخصوص بزیارت آن میشدند. ولی پس از بنای استخر کم کم از اهمیت پارساگد کاسته شد و تنها خزائن سلطنتی در آن باقی بود که اسکندر مقدونی آنرا به یغما ببرد. رجوع به جغرافیای ایران تالیف آقای مسعود کیهان ج 2 ص 223 شود.
  • پارفت
    در تداول خانوادگی ، آمد و شد. رفت و آمد: فلان به فلان جا پارفت ندارد.
    پارمانتیه
    آنتوان اگوستن . دانشمندفرانسوی ، متخصص فلاحت و اقتصاد مولد بسال 1737م ./1149 ه' . ق. در مون دیدیه و وفات بسال 1813م ./ 1227 ه'. ق. وی در فرانسه زراعت سیب زمینی را متداول داشت .
    پاراه
    معبر. رهگذر.
    پارچین
    قریه ای به ورامین بر ساحل جاجرود. و رجوع به دوراه پارچین شود.
    پارسال
    عام ِ اوّل . پار. سال گذشته . عام ماضی . و رجوع به پار... شود:
    گر دگرگون بود حالت پارسال
    چونکه دیگر گشت باز امسال حال .

    ناصرخسرو.

    پارفه
    فرانسوآ. مورّخ تآتر فرانسه 1698-1753م ./ 1109-1166 ه' . ق. وی مولف آثار مهمی در ادبیات دراماتیک است که به همکاری برادر خویش (کلود) نوشته است . مولد وی بسال 1705م ./ 1116 ه' . ق. و وفات در سنه 1777م ./1190 ه' . ق. است .
    پارمنید
    (اِخ ) رجوع به برمانیدس شود.