جستجو

قاخروس
به یونانی جاوشیر است . (فهرست مخزن الادویه ).
قادری
قسمی از لباس تنگ. (ناظم الاطباء).
قاتلون
ج ِ قاتل در حالت رفعی . رجوع به قاتل شود.
قاثاطیر
لوله ای که از فلزی نرم کنند چون سرب و قلع و در قضیب فروبرند مداوای پاره ای بیماری ها را. میل اخراج بول . مِبْوَلَة. مسبار جراح . سُند. ماخوذ از یونانی کاثتر و معنی آن به یونانی شونده یا فروشونده است .رجوع به قانون ابوعلی سینا چ تهران ص 268 س 18 شود.
قاچ خورده
ترکیده . ترک برداشته . شکاف خورده . رجوع به قاچ شود.
قاد
اندازه . (مهذب الاسماء). مقدار. (آنندراج ). بینی و بینه قاد رمح . (ناظم الاطباء); فاصله میان من و او به اندازه یک نیزه است .
قادریه
نام یکی از طریقه های تصوف است که به نام عبدالقادر جیلانی (گیلانی ) تسمیه شده است . اساس این فرقه : عبدالقادر جیلانی (متوفی به سال 561 ه' . ق. / 1166 م .). رئیس مدرسه ای از مدارس مذهب حنبلی و موسس رباطی در بغداد بوده است . خطبه های اوکه در «الفتح الربانی » گرد آمده گاه در مدرسه و گاه در رباط ایراد شده . این دو موسسه مهم در زمان ابن اثیر وجود داشته و یاقوت (در ارشاد الاریب V، 274) از کتابهائی نام میبرد که به این مدرسه به موجب وصیت شخصی (متوفی به سال 572) اهداء شد. این دو موسسه ظاهراً در غارت بغداد به سال (656 ه' . ق. / 1258 م .) از بین رفتند و تا این عهد ریاست آنها در خانواده عبدالقادر باقی مانده و تعداد افراد این خاندان بسیارقابل توجه است . در «بهجة الاسرار» که فهرست کامل جانشینان عبدالقادر در آن آمده منقول است که بعد از عبدالقادر جانشین وی در مدرسه ، پسرش عبدالوهاب (552 - 593 ه' . ق. / 1157 - 1196 م .). و بعد از او به پسرش عبدالسلام (متوفی 611 ه' . ق. / 1214 م .) رسید و پسر دیگر عبدالوهاب زاهد مشهوری است به نام عبدالرزاق (528 - 603 ه' . ق. / 1134 - 1206 م .). بعضی از افراد این خانواده در غارت بغداد ناپدید شدند، همانطور که دو موسسه مزبور نیز در این غارت از بین رفت . در «بهجه » فهرست مفصلی از اسامی کسانی که به مقامات مختلف رسیده بودند و خرقه از عبدالقادر گرفته بودند نقل شده . دو تن بین آنان هفت ساله و دیگری یک ساله است . آنان خود را منتسب به عبدالقادر میدانستند و میتوانستند به نام او به دیگری خرقه دهند از اینجا ایشان میخواستند نشان دهند که مرید باید عبدالقادر را شیخ و رئیس روحانی تلقی کند. به نظر میرسد که در زمان حیات عبدالقادر عده ای برای طریقت وی تبلیغ کرده باشند. شخصی به نام علی بن حداد در یمن گروهی را بدین مسلک در آورد، و دیگری به نام محمد البطائحی ساکن بعلبک عده ای را در سوریه وارد فرقه کرد، دیگری به نام تقی الدین محمد الیونینی که او هم از مردم بعلبک بود، و شخصی به نام محمدبن عبدالصمد در مصر خود را پیرو عبدالقادر وسالک طریقت او معرفی میکردند. (بهجه ، ص 109، 110). نخستین بار زاویه یا خانقاه قادریه در خارج عراق بنا شد. گویند که طریقه قادری در فاس توسط اعقاب دو فرزند عبدالقادر، ابراهیم (متوفی به سال 592 ه' . ق. / 1196 م . در واسط) و عبدالعزیز (متوفی در جیال ، دهی در سنجر) رواج یافت . آنان به اسپانیا رفتند و اندکی پیش از سقوط غرناطه (897 ه' . ق. / 1492 م .) اخلاف ایشان به مراکش پناه بردند. «خلوة» عبدالقادر در فاس نخستین بار در سال 1164 ه' . ق. / 1692 م . ذکر شده (الدرالسنی IX ، ص 319). طریقه مذکور در آسیای صغیر و قسطنطنیه توسط اسماعیل رومی ، موسس خانقاه توپخانه ، که به نام قادری خانه نامیده میشود، وارد شد. وی (متوفی به سال 1041 ه' . ق. / 1631 م .)، که به نام پیر ثانی خوانده میشود در حدود چهل تکیه در این نواحی بنا کرد. (قاموس الاعلام ترکی ). صالح بن مهدی در عالم الشامخ (ص 381) از رباطی متعلق به قادریه در حدود 1180 ه'. ق. / 1669 - 1670 م .) در مکه نقل میکند. در آئین اکبری طریقه قادریه بسیار محترم معرفی شده ولی در فهرست فرق صوفیه هندی که در مآثر کرام (1752 م .) آمده ، قادریه مذکور نیست ، ولی نام خود عبدالقادر یاد شده . فرقه مذکور در همه ممالک اسلامی انتشار یافته و هنوز کمابیش در ممالک مختلف اسلامی پیروان آنان دیده میشوند. (رجوع به دائرة المعارف اسلام : قادریه شود).
قادس
کشتی بزرگ. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
  • (ص ) شدید. (بحر الجواهر).
  • قادی کیاب
    دهی است از دهات اشرف . (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 167). محلی است نزدیک تروجن که بر بالای آن در محل بلندی خرابه های صفی آباد واقع است . (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 91).
    قاراطیس
    کرویا است . (فهرست مخزن الادویه ).
    قارخون
    دهی است جزء دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان . در 24000گزی جنوب سیردان و 15هزارگزی راه عمومی است . موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است . 255 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه اسماعیل آبادو زرند و محصول آن غلات ، بنشن و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    قارغوان
    نام شهری است بین خلاط و قرص (قارص ) در سرزمین ارمنستان . (معجم البلدان ج 4).
    قادسی
    نسبت است به قادسیه . (الانساب سمعانی ).
  • (اِخ ) مخفف قادسیه:
    بزرگان که در قادسی با منند
    درشتند و با تازیان دشمنند.

    فردوسی .

  • قادی محله
    دهی است از دهستان هزارپی بخش مرکزی شهرستان آمل . در 4000گزی شمال باختر آمل کنار شوسه آمل به محمودآباد و در دشت واقع و هوای آن معتدل ، مرطوب و مالاریائی است . 85تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه هزار و محصولات آن برنج ، غلات ، پنبه ، کنف و حبوبات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
    قاراطیطس
    اسم خشخاش مقرن است . (فهرست مخزن الادویه ).
    قارز
    قریه ای است از قراء نیشابورکه شاید بدان کارز نیز گفته شود. (الانساب سمعانی ).
    قارقا
    دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه .در 23هزارگزی شمال باختری قره آغاج و نه هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه . زمین آن کوهستانی ، هوای آن معتدل است و 55 تن سکنه دارد. مذهب آنان شیعه و زبانشان ترکی است . آب آن از چشمه سارها، محصول آن غلات و نخود و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است ، راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    قادسیه
    جائی است که تا کوفه 15 فرسنگ و تا عذیب چهار میل فاصله دارد. طول آن شصت و نه درجه و عرض آن 31 درجه و 3 2 درجه است ، جنگ معروف قادسیه میان مسلمین و ایرانیان در این زمین اتفاق افتاده است . (معجم البلدان ). رجوع به قادسیه (جنگ) شود.
    قادیة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی قادیة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    قاراغیطس
    قصب فارسی . (فهرست مخزن الادویه ).