جستجو

رازی شوشتری
از آن شهر تا غایت شاعری بهتر از او پیدا نشده طبعش به غزل راغب بود و بدین واسطه به احکام و اکابر مصاحبت مینمود. این ابیات از اوست :
سوختم از غم و هیچت نظری با ما نیست
آه ازین درد که مردیم و ترا پروا نیست
چند چند این همه هنگامه بخون ریختنم
گر تو سر میطلبی حاجت این غوغا نیست
آنقدر زار بگریم که چو یعقوب شوم
ای عزیزان چکنم یوسف من پیدا نیست
ای مصور تو به آن صورت با معنی بین
صورت حسن اگرت هست ولی گویا نیست
رازی امروز غنیمت شمر و باده بنوش
کاین چنین عیش که امروز بود فردا نیست .
وی در سال 938 ه' . ق. در شیراز فوت شد. (تحفه سامی ).
راست آیین
که آیین راست دارد. که بر آیین راستی است . که راستی پیشه و آیین دارد:
پیاده که او راست آیین شود
نگونسار گردد چو فرزین شود.

نظامی (اقبالنامه ص 148).

راست بالا
مستوی القامة. معتدل القامة. راست قد. آخته بالا. کشیده قامت . سروقد:
همه شاه چهر و همه ماهروی
همه راست بالا همه راستگوی .

فردوسی .

راست پی کوچک
از بلوکات ناحیه راست پی سوادکوه مازندران که قریه مهم آن شورست است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 292).
راست دینی
حالت راست دین . پاکدینی . و رجوع به راست دین شود.
رازین
دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان که در 10 هزارگزی جنوب خاوری رزن و یک هزارگزی جنوب راه فرعی رزن به نوبران واقع است . ناحیه ای است جلگه ای و سردسیر که سکنه آن 640 تن میباشند که بزبان ترکی سخن میگویند، آب آن از قنات تامین میشود ومحصول آن غلات ، حبوبات و انگور و شغل اهالی زراعت و راه آن ، مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
راستا
راست باشد که نقیض کج است .
  • (اِ) راه و صراط. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ).
  • مقابل . روبرو. (ناظم الاطباء). مقابل چپ . راستا و چپا بمعنی طرف راست و طرف چپ استعمال شده . (حاشیه بیهقی چ فیاض ): پس بیرون آمد موسی از مدینه مذکوره ترسان هر جانبی به آمدن دشمنان نگران که خصمان از پس آیند یا از راستا و چپا. (تفسیر مجهول المولف مائه هفتم هجری ملکی عبدالعلی صدرالاشرافی ). ای بنی اسرائیل شما را از دشمن خلاص دادیم و بفرستادیم توریة از جانب راستا. (تفسیر نسخه صدرالاشرافی ).
    سوی راستا کرده فغفور جاست
    امیر ختن سوی چپ گشته راست .

    امیرخسرو دهلوی .

  • راست بالان
    ج ِ راستبال و آن بر دسته حشراتی که بال راست و مستقیم دارند اطلاق میشود مانند ملخ . (از جانورشناسی عمومی ج 1 ص 160). رجوع به راست بال شود.
    راست پیمان
    که پیمان راست دارد. که بر پیمان و عهد استوار است . که به وعده خود براستی عمل کند. کسی که پای بند عهد و پیمان است . رجوع به راست عهد شود.
    راستر
    مخفف راست تر. مستقیم تر. مقابل کج تر:
    ترا ز اصل تن خویش راستر ره نیست
    مکن گذر که نهاده ست پیش وهم حصار.

    ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 179).

    راستات
    یکی از شهرهای آلمان که در ناحیه باد واقعاست و 12200 تن سکنه دارد. در این شهر دو مرتبه کنگره تشکیل شده است یکی در بین سالهای 1713 - 1714 م . بعد از جنگ جانشینی سلطنت اسپانیا و دوم در فاصله سالهای 1798 - 1799 م . برای ایجاد صلح بین فرانسه و آلمان . در این کنگره دوم نمایندگان سیاسی فرانسه بونیه و روبرزت بودند که پس از مراجعت از کنگره بوسیله کائیزرلیک بقتل رسیدند.
    راست بخش
    مقسط. (مهذب الاسماء). بخش کننده بقسط و عدل . بخش کننده بتساوی و استواء.
    راست پیوند
    که پیوند راست دارد. که پیوند دور از کژی دارد. که پیوند و اتحاد باصداقت همراه دارد.
  • (اِ مرکب ) پیوند راست . پیوند استوار. پیوند توام با صداقت:
    نگه کرد قیدافه سوگند اوی
    یگانه دل و راست پیوند اوی .

    فردوسی .

  • راست راست
    دور از خمیدگی . نهایت مستقیم و آخته . بی کجی .
  • در تداول عامه بی پروا، بی اعتنا، آشکار، علنی . و در ترکیبات زیر بدین معانی آید:
    -راست راست رفتن و برگشتن ; برای انجام دادن کاری سرسری و بدون دقت و اعتنا رفتن و بی نتیجه برگشتن . زیربار کار و زحمتی نرفتن . و رجوع به راست راست گشتن شود.
    -راست راست گشتن یا راست راست راه رفتن ; ول گشتن . تن بکاری ندادن . بشغل و حرفه و پیشه ای نپرداختن . زیربار کار و زحمتی نرفتن و سربار دیگران شدن . شانه زیربار شغل و پیشه ای خم نکردن . تن به بیکاری و مفتخواری دادن با حالت غرور و تکبر.
  • راستاحسینی
    در تداول عامه ، راسته حسینی . صاف و ساده . روراست . بی شیله و پیله . یک لخت . ظاهر و باطن یکی . رجوع به راسته حسینی شود.
    راست بخشی
    قسط. عمل راست بخش . بخش کردن بتساوی .
    راست تک
    راست روش . که راست و مستقیم میرود. که تک مستقیم و درست دارد; جوادذوِ مَصْدَق. اسب راست تک و راست روش . (منتهی الارب ).
    راست راستی
    واقعاً. بحقیقت . و در تداول عامه راس راسی تلفظ کنند.
    راژگون
    دهی است از دهستان دشت بیل بخش اشنویه شهرستان ارومیه که در 27هزارگزی شمال اشنویه و هزارگزی باختر ارابه رو آغ بلاغ واقع است . محلی است دره و سردسیر سالم . دارای 62 تن سکنه . آب آن از چشمه تامین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    راستاد
    وظیفه . راتبه . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). راتب . (برهان ). وجه گذران .(ناظم الاطباء). ماهیانه . (شعوری ج 2 ص 4):
    خدایا بخواهم ز تو راستاد
    چو جودت همه را وظیفه بداد .

    فردوسی (از شعوری ).