جستجو

رادیوم
ماده ای است فلزی که در سال 1898 م . بتوسط پیر کوری و زنش مادام کوری و ژبمون کشف شد، مادام کوری در ضمن تجسس خاصیت رادیوآکتیویته در سنگهای معدنی اورانیوم متوجه شد که بعضی از این سنگها خاصیت رادیوآکتیو شدیدتری از املاح خالص اورانیوم دارند و حدس زد که علت آن وجود عنصر جدیدی در اینگونه سنگها باشد که از اورانیوم رادیوآکتیوتر است ، در سال مزبور آقا و خانم کوری این عنصر جدید یعنی رادیوم را مجزا کردند و فعالیت شدیدآن را نشان دادند. مهمترین سنگ معدنی محتوی رادیوم پشبلاند است که معادن اصلی آن در کنگوی بلژیک و کانادای شمال غربی وجود دارد.
استخراج : رادیوم همراه با باریومی که از املاح اورانیوم طبیعی مانند پشبلاند مجزا میشود وجود دارد،مادام و مسیو کوری با کمک یک سری تبلور فراکسیونل موفق شدند کلرورهای رادیوم و باریوم را جدا کنند ولی اکنون رادیوم را بصورت برومور با روش ساده تری جدا میکنند. در سال 1910 م . روش الکترولیز با کاتد جیوه ای برای جدا کردن رادیوم خالص از کلرور آن بکار رفت در این واکنش ملقمه رادیوم با خارج کردن جیوه در آتمسفرهیدرژن به رادیوم تبدیل میشود.
خواص - فلزی که بطریقه الکترولیز مجزا میشود از لحاظ خواص مشابه فلزات قلیایی خاکی میباشد و خواص عمومی آن متعادل با وزن و شماره اتمی بروز میکند فقط بعلت داشتن خاصیت رادیوآکتیو از گروه فلزات قلیایی خاکی متمایز است . رادیوم فلزی است برنگ سفید نقره ای که در 200 درجه ذوب میشود و از لحاظ شیمیایی خیلی شبیه باریوم است با این تفاوت که بشدت الکتروپوزیتیف میباشد و در هوا بسرعت تبدیل به اکسیدونیترور رادیوم میگردد و رنگش کدر میشود، آب را تجزیه میکند و هیدرژن متصاعد میسازد. هرچند املاح خالص رادیوم سفید یا بیرنگ هستند تماس آنها با باریوم رنگ میخکی تیره ای تولید میکند ولی مقادیر ناچیز ناخالصیها بر شفافیت آنها میافزاید. حل کردن نمکهای رادیوم در آب تولید آب اکسیژنه میکند و مرتباً هیدرژن و اکسیژن بصورت گاز متصاعد میسازد. نمکهای جامدرادیوم در تاریکی با تابش سبزرنگ فلوئورسان میدرخشند. طیف بینایی نمکهای رادیوم مشابه سایر فلزات قلیایی خاکی است و از چند خط تیره تشکیل شده است که خطوط اصلی در ناحیه قرمز و آبی طیف قرار میگیرند مشتقات رادیوم رنگ شعله چراغ بنس را قرمز تیره میکنند. رادیوم و املاح آن در نتیجه خاصیت رادیوآکتیو سه نوع اشعه پخش میکنند که به اسامی آلفا، بتا و گاما نامیده شده اند.
آثار فیزیولژیک : رادیوم و مشتقات آن اثر محرک شدیدی بر پوست دارند و تماس طولانی با آنها سوختگی و زخمهای شدید تولید میکند. مشتقات رادیوم در درمان انواع خال ، لوپوس و غیره بکار میروند، قبلا در پزشکی از برومور رادیوم زیاد استفاده میشد این نمک را در لوله های شیشه ای یا فلزی سربسته نگاه میداشتند تا از مرطوب شدن آن جلوگیری شود واشعه کم نفوذتر جذب شوند شکی نیست که در آینده کلیه مشتقات رادیوم بوسیله ایزوتوپ های رادیوآکتیو صناعی جایگزین خواهند شد زیرا این ایزوتوپ ها بسته بشماره و درجه فعالیت متوسط خود برای کسانیکه در این رشته درمانشناسی کار میکنند مزیت بیشتری دارا میباشند، تشعشع حاصل از کلیه مواد رادیوآکتیو بر روی بافتهای زنده اثر انهدامی دارد، درجه نفوذ اشعه آلفا در بافتها کم ولی اثر موضعی آن خیلی شدید است اشعه بتا نیز بیشتر از چهار میلیمتر نفوذ نمیکنند ولی دارای خاصیت انهدامی موضعی شدید هستند. اشعه گاما دارای اثر عمومی تر هستند و استفاده از آنها را در رادیوتراپی مدتهاست شناخته اند تا آنجا که به استفاده پزشکی از این تشعشعات وابستگی دارد هیچگونه مدرکی در دست نیست که بجز انهدام بافتها از آنها اثری بمنصه ظهور برسد، حتی اگر مقادیر استعمال خیلی ناچیز باشند بنابر این تنها نوع امراضی که قابل درمان یا کنترل با تشعشعات مذکور هستند بیماری های سرطانی خواهند بود. با توجه به آثار فیزیولژیک مذکور لازم است برای نگاهداری و استفاده از رادیوم و رادیو ایزوتوپ های سایر عناصر، ازخواص این مواد و مقادیر آنها اطلاعات کافی داشت اگر تنها اشعه بتا پخش میشود برای محافظت میتواند از ورقه های نازک سربی یا شیشه ای استفاده کرد ولی در مورد اشعه گاما باید عناصر رادیوآکتیو را در ظرفهای سربی به ضخامت 5 تا 5/7 سانتیمتر نگاهداری کرد. (شیمی معدنی دکتربری چ دانشگاه ج 1 ص 175).
رازجوی
تفتیش کننده اسرار. (ناظم الاطباء). جوینده راز. طلب کننده سر. جویای نهانی ها:
شنید این سخن مردم رازجوی
که ضحاک را زو چه آمد بر اوی .

فردوسی .

رازک
نام گیاهی دارویی که به فرانسه هوبلون گویند. (ناظم الاطباء). ازتیره اورتیکاسه . قسمت قابل مصرف آن : گلهای ماده و ماده موثر: اولئورزین . (کارآموزی داروسازی ص 196). در گیاه شناسی گل گلاب چنین آمده است : رازک گیاهی است دو پایه دارای ساقه پیچیده . گل های نر آن بشکل خوشه و گل ماده بشکل مخروطهای کوچک است . در آن اسانسی بنام لوپولین است که برای معطر ساختن آبجو بکار میرود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 95).
رازنان
در نزهة القلوب رازنان نام دهی جزء بخش قهاب اصفهان آمده است . با نسخه بدل : رازان . اما در فرهنگ جغرافیایی ایران (ج 10) رادان ضبط است . رجوع به رادان شود. (نزهة القلوب چ اروپا مقاله ثالثه ص 51).
رادوویشته
قضای رادوویثسته در منتهای جنوب شرقی ولایت قوصوه قرار دارد. از شمال شرقی بحدود بلغارستان و از جنوب شرقی و جنوب و جنوب غربی بولایت سلانیک و از شمال غربی به قضای اشتیب و قوچانه محدود است و مرکب از 59 قریه است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
راذ
از نامهایی که هندیان در تعبیر از صورت ارض بکار میبرند. (تحقیق ماللهند ص 114).
رازح
هلاک شونده از لاغری . (از اقرب الموارد).
  • شتر افتاده از لاغری . ج ، رُزًّح . (منتهی الارب ).
  • راز کردن
    راز گفتن . گفتن سرّ خود با کسی:
    شب خیز که عاشقان بشب راز کنند
    گرد در و بام دوست پرواز کنند.

    عبداللّه انصاری .

    رازنج
    رازیانه . رازیانج . باد تخم ، بسباسه . (دزی ج 1 ص 493). رجوع به رازیانه و باد تخم و بسباسه شود.
    راذان
    دهی است نزدیک مدینة، و در حدیث عبداللّه بن مسعود آمده است و مرةبن عبداللّه النهدی درباره آن گفته است :
    ایا بیت لیلی ان لیلی مریضة
    براذان لاخال لدیها و لاعمم
    ویا بیت لیلی لو شهدتک اعولت
    علیک رجال من فصیح و من عجم
    و یا بیت لیلی لابئست و لا تزل
    بلادک یسقیها من الواکف الدیم .

    (معجم البلدان ).

    راز خاک
    کنایه از سبزه و ریاحین است . راز زمین . (آنندراج ).
    رازکش
    کشنده راز. بسطدهنده سرّ. منتشرکننده راز.
  • کسی که افشای راز کند. (آنندراج ). افشاکننده راز. خائن اسرار. (ناظم الاطباء).
  • راذانات
    رساتیق. (از اقرب الموارد). روستاها . (منتهی الارب ). معرب است . (تاج العروس ).
    راز خواندن
    کنایه از راز دانستن و راز دریافتن . (آنندراج ). فهم اسرار کردن . دریافتن رازها:
    هر آنکه راز دو عالم ز خط ساغر خواند
    رموزجام جم از نقش خاک ره دانست .

    حافظ.

    رازگاه
    جای راز. محل سرّ.
    رازوری
    پزشک و میهن پرست ایتالیائی متولد بسال 1766 م . در پارم و متوفی بسال 1837 م . در میلان .
    راده
    به اصطلاح کتابت علامت و یا عددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و ازتو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند. (ناظم الاطباء). علامتی از اعداد یا چیز دیگر که در متن کتابی نهندو همان علامت را در حاشیه یا ذیل ورق تکرار کنند تا خواننده بحاشیه یا ذیل متوجه شود. (یادداشت مولف ).
    راذان اعلی
    رجوع به راذان در سواد عراق شود.
    رازدار
    سرنگاهدار. (ناظم الاطباء). دارنده راز کسی . حافظ سر. محرم راز. (آنندراج ). پوشنده سر. دارنده سر: ابوبکر نیز همه شب خواب نداشت و با خود همی اندیشید که این بت پرستی که ما بدان اندریم و پدران ما اندر بودند هیچ چیز نیست ... و کاشکی کسی یافتمی که مرا به دینی رهنمونی کرد و ندانم که این سخن و راز با که گویم پس به دلش آمد که این محمد مردی با خرد است و با من دوست است و رازدار و استوار است و او همچون من بت پرستیدن دشمن دارد. (ترجمه طبری بلعمی نسخه خطی کتابخانه مولف ).
    چو از رازدار این سخن جست باز
    خداوند این راز که وین چه راز.

    دقیقی .

    رازگردان
    دهی است از دهستان شراء بالا بخش وفس شهرستان اراک واقع در 49هزارگزی جنوب کمیجان و 4 هزارگزی راه عمومی . محلی است کوهستانی ، سردسیر و سکنه آن 419 تن میباشد. آب آن از چشمه تامین میشود و محصول آن غلات دیمی و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است ولی در فصل تابستان با اتومبیل میتوان بدانجا سفر کرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).