ثمرةالسدر
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثمرةالسدر در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثمنش
(معرب ، اِ) گیاه ضعیف .
هرچه از نباتات ما بین درخت و گیاه باشد. این لفظ ماخوذ از یونانی است .
ثنائی
لفظ دوحرفی (؟ ) (غیاث اللغة).
دندان ثنائی . هر دو دندان پیشین . (غیاث اللغة).
ثنایا
ج ِ ثَنیة. پشته ها. راههای سربالا در کوه که دشوار باشد; فلان طلاّع الثنایا; اذا کان سامیاً لمعالی الامور.
چهار دندان پیشین دو از فوق و دو از تحت . شهیدانی که استثنا کرد ایشان را خدای تعالی ازصعقه . حیث قال: و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الارض الاّ من شاء اللّه . (قرآن 39/68).
ثنیات
ج ِ ثنیّة. ناقه های درسال ششم درآمده .
مادیان های در چهارم آمده . گوسفندان و گاوان در سیم درآمده .
ثمرةالشوک المصری
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثمرةالشوک المصری در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثمنیة
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثمنیة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثنایة
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثنایة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثنیان
ج ِ ثَنی . شتران نر در سال ششم درآمده . ثناء.
ثمرةالطرفا
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثمرةالطرفا در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثموت
آنکه گاه آرَمِش حدث کند.
ثناخوان
مدّاح:
گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست
بنده شاه شمائیم و ثناخوان شما.
حافظ.
ثنت
ثنت شفه ; فروهشته گردیدن و خون آلود شدن لب .
ثنت لثه ; خون آمدن از لثه . ثنت لحم ; بوی گرفتن گوشت .
ثمرةالعرعر
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثمرةالعرعر در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثمود
نام یکی از قبائل قدیم عرب . مسکن این قبیله در موصل میان حجاز و شام بوده و در قرآن کریم نام این قبیله مانند قبیله عاد در ردیف جدیس [ کذا ] و طسم بیامده است و چنانکه انساب شناسان عرب گویند این قوم از فرزندان ثمودبن جاثربن ارم بن سام بن نوح علیه السلام باشند قومی بودند روستائی و قری و شهرها داشتند از سنگهای جسیم برآورده و مصانعی در صخره ها حفر کرده . و بت پرستیدندی و خدای تعالی صالح پیغامبر را بدانان فرستاد و او مردمان را به خدا خواند و به اعجاز شتری ماده از تخته سنگی برآورد قوم ثمود در عبادت بتان اصرار ورزیدند ودر آخر آن شتر ماده را پی کردند و در این وقت عذاب صیحه بر ایشان فرود آمد و آن آوازی بود سخت مدهش از جانب آسمان که دلهای آنان در سینه ها ببرید و بمردند و آنگاه که رسول ما صلوات اللّه علیه با اصحاب از نزدیکی زمینهای ثمود میگذشت مسلمانان را از درآمدن بدان ملک و آشامیدن آب آن منع فرمود. (قاموس الاعلام ). صاحب مجمل التواریخ گوید: ارم بن سام را هفت پسر بودند نام ایشان عاد. ثمود. صحار. جاسم . وبار. طسم . جدیس . و اینان را عرب العاربه خوانند... ثمود... با فرزندان و جماعت [ خویش ] میان شام و حجاز آرام گرفت جائی که آنرا حجر خوانند و خدای تعالی صالح پیغامبر را بدین جماعت فرستاد...
:
یفنیهم الملک المظفر مثل ما
فنیت ثمود فی الزمان الغابر.
(منسوب به ابوعلی سینا).
ثناخواندن
مدح کردن:
از آن پس ثنا خواند بر شهریار
چنان چون بود درخور نامدار.
فردوسی .
ثنتان
تانیث اثنان . دو.
دو زن . ثنتان ثنتان ; دو دو.
ثمرةالعلیق
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثمرةالعلیق در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثمول
ثَمْل . ثَمَل . طعام و آب خورانیدن .
غمخواری کردن . اقامت کردن . و درنگی کردن . نوشیدن شراب پیش از آنکه طعامی خورده باشند. (منتهی الارب )