جستجو

ثوذسیوس
جاثلیق. رجوع به ثاوذوسیوس شود.
ثویلة
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثویلة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثنیةالوداع
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثنیةالوداع در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثومالاا
(معرب ، اِ) مثنان است . (ابن البیطار). و مثنان درخت گرم دانه است و آن نوعی از مازریون است و گرم دانه تخم وی بود. (اختیارات بدیعی ). و آن دو قسم است یکی را شاخها بقدر دو ذرع و متعدد و درشت و برگش شبیه به برگ مازریون و از آن باریکتر و با رطوبت چسبنده و گلش سفید وما بین گل ثمرش میروید شبیه به تخم مورد و مایل باستداره و بعد از رسیدن سرخ میشود و پوست او صلب و سیاه و مغز او سفید و جرمدانق و درمانه نیز نامند... و قسم دیگر او در مصر کثیرالوجود است . منبتش کنار آبهاو ریگزارها و نباتش بقدر دو شبر و چتری برگش مانند برگ ابهل و در پهلوی هم و گلش زرد و باریک و تخمش مایل بسفیدی و بقدر تخم انجره ... (تحفه حکیم مومن ).
ثوینا
آرد خشکی که زیر پرازده گسترند. (منتهی الارب ).
ثنیة ام قردان
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثنیة ام قردان در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ثوم الحیه
(ع اِ مرکب ) اسقوردیون یا سیر صحرائی . سیر بری . موسیر. ثوم الکلب . (تحفه حکیم مومن ). در اختیارات بدیعی آمده است ثوم الحیه را ثوم بری گویند و آن اسقوریدون [ اسقوردیون ] است و گفته شد بعضی از منفعت وی و دیگر منافع آنست که مرضهاء سرد و فالج و لقوه و خدر را نافع بود و جالینوس گوید فالج و لقوه و جذام و برص و بهق را سودمند بود چون با عسل کف گرفته بیاشامند و دیسقوریدوس گوید که برص و جرب و بهق را زایل کند چون بدین صفت استعمال کنند بگیرند ثوم بری وخرد بکوبند و به آب رازیانه تر بسرشند و تخم رازیانه کوفته و بیخته و عسل کف گرفته در حمام مثل نوره طلا کنند و هر سه روز یک نوبت طلا کنند و رها کنند تا با عرق فرود آید، و مقلس گوید جذام را زایل کند و چون بیاشامند در هر پنج روز چهار مثقال با عسل و باقی منفعت وی در سین در صفت سقوریدوس گفته شود. - انتهی .
ثویه
زن .
  • جای گوسپند و شتر. آغل شتران و گوسپندان .
  • مکان و جای .
  • سنگ توده پست که در صحرا سازند برای نشان .
  • ثنیة ذات الحنظل
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثنیة ذات الحنظل در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثوامین
    ج ِ ثامِنه .
    ثوم الکلب
    موسیر صحرائی . ثوم الحیة. اسقوردیون . (اختیارات بدیعی ).
    ثهات
    ثَهت . خواندن و بانگ کردن .
    ثنیة عثعث
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثنیة عثعث در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثوران
    ثور. برانگیخته شدن .
  • برخاستن گرد و دود و فتنه . برآمدن گرد و دود.
  • برجستن سنگخوار و ملخ .
  • ظاهر شدن خون .
  • برآمدن گره بر اندام .
  • برآمدن حصبه بر اندام : ثارت به الحصبة.
  • بهیجان آمدن دل و روان گردیدن آب .
  • خاستن به سوی کسی برای زدن او. (زوزنی ).
  • ثوم بری
    (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) موسیر. سیر صحرائی . ثوم الکلب . ثوم الحیة. مَطر قال . (ابن البیطار). اسقوردیون . شقردیون . (ابن البیطار). رجوع به ثوم الحبة شود.
    ثهت
    ثَهات . خواندن وبانگ کردن .
    ثنیة مدران
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثنیة مدران در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثور اطحل
    رجوع به ثور شود.
    ثوم ذهبی
    رجوع به مولی شود.
    ثهت گوش
    ساتاگید. نام ناحیتی در جنوب کابل کنونی . این سرزمین در زمان کوروش جزو ممالک او بود.