جستجو

قط زن
چوب باریکی که نوک قلم را هنگام بریدن روی آن می گذارند.
قلتشن
آدم نخراشیده و زمخت و زورگو.
قرة العین
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی قرة العین در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
قرینه
1 ـ زوجه . 2 ـ علامت واثر. 3 ـ شبیه . 4 ـ علامت و نشانه ای که دلیلی باشد برای پی بردن به چیزی .
قطابه
تکه ای گوشت ، قطعه ای از گوشت .
قلعه بیگی
قلعه داری ، دژبانی .
قحط الرجال
نایاب بودن مردان کارآمد.
قرتی
جلف ، سبک .
قزمیت
زهوار در رفته ، درب و داغون ، فاقد کارآیی .
قطایف
1 ـ ج قطیفه . 2 ـ لوزینه ،. 3 ـ نوعی حلوا.
قزن قفلی
قسمی قلاب نر و ماده فلزی .
قطره چکان
لوله باریک شیشه ای است که یک انتهای آن خیلی باریکتر شده است و انتهای دیگر آن به لوله لاستیکی سربسته ای متصل میباشد. طبق قرارداد بین المللی قطر داخلی لوله خیلی باریک قطره چکان 6/0 میلیمتر و قطر خارجی آن سه میلیمتر است ، و برای آنکه اندازه قطره ها متساوی باشد باید قطره چکان را قائم نگه دارند و جریان قطره ها با تانی و قطره قطره یعنی با سقوط آزاد انجام گیرد. (کارآموزی داروسازی جنیدی ص 18).
قلم برگرفتن
کنایه از: باج و خراج نگرفتن .
قداره بندی
عربده کشی ، چاقوکشی ، شرارت .
قسامه
گروهی که برای گرفتن چیزی سوگند بخورند و آن را بگیرند.
قطع طریق
دزدی ، راهزنی .
قلم دادن
به حساب آوردن ، به شمار آوردن .
قداست
وضع یا کیفیت مقدس بودن .
قرض الحسنه
وام بدون بهره .
قسر در رفتن
از حادثه یا مهلکه ای جان سالم به در بردن .