فیقره
= فیقرا: صبرزرد، گیاهی است تلخ .
فوق العاده
1 ـ غیرمعمول ، غیرعادی . 2 ـ پولی که علاوه بر حقوق به کسی داده شود.
فن کوئل
دستگاه تهویه مطبوع که برای داخل ساختمان به کار می رود.
فولکلور
(از دو کلمه انگلیسی ِ فولک به معنی توده و لور به معنی دانش ) علم به آداب و رسوم توده مردم و افسانه ها و تصنیفهای عامیانه . توده شناسی . (از فرهنگ فارسی معین ). فرهنگ عامه ، مجموعه عقاید، اندیشه ها، قصه ها، آداب ، رسوم ، ترانه هاو هنرهای ساده و ابتدایی یک ملت را فولکلور گویند.
فیگور گرفتن
1 ـ قیافه گرفتن ، تکبر کردن . 2 ـ حالت خاص به خود گرفتن برای نشان دادن عضلات بدن در ورزش بدن سازی .
فناتیک
متعصب در دین و مذهب . احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است . (فرهنگ فارسی معین ).
فونتیک
آنچه بیان صوت و آوا کند.
(اِ) مطالعه اصوات و تلفظهای یک زبان . (فرهنگ فارسی معین ). صوت شناسی . آواشناسی . هنرهای فونتیک ; هنرهایی که به قوه سامعه ارتباط دارند از قبیل شعر، نثر ادبی ، موسیقی . (فرهنگ فارسی معین ).
فناوری
1 ـ تکنولوژی ، علم به صنایع و حرفه ها. 2 ـ مجموع اصطلاحات فنی و صنعتی .
فونداسیون
مجموعه مصالحی که در پی سازی ساختمان به کار رفته است ، شالوده ، پی سازی .
فیلمنامه
داستان یا نوشته ای که براساس آن فیلم تهیه می شود، سناریو.
فوهات
ج . فُوهه . 1 ـ دهانه کوه ، راه ، رودخانه . 2 ـ شورش ، غوغا.
فندق شکستن
کنایه از بوسه دادن و گرفتن . (آنندراج ) (انجمن آرا) (غیاث ) (بهار عجم ) (برهان ). شاهدی برای این معنی به نظر نرسید.
فوویسم
مکتب گروهی از نقاشان فرانسوی که در آثار خود دورگیری های زمخت و رنگ های تند و نامتعارف و شکل های ساده شده به کار می بردند و از سه بُعد نمایی و سایه روشن کاری پرهیز می جستند.
فینالیست
کسی که به آخرین مرحله مسابقه راه پیدا کرده است .
فندقی کردن
حنا بستن ، انگشتان را به رنگ فندق کردن .