جستجو

فلان و بیسار
نک فلان و بهمان .
فرو گذاردن
1 ـ ترک کردن ، رها کردن . 2 ـ اِهمال کردن ، کوتاهی کردن .
فلزات
جِ فلز.
فصد کردن
رگ زدن ، خون گرفتن .
فلزیاب
دستگاه ردیاب و آشکار کننده وجود فلز در زیر خاک یا داخل یک محموله .
فلش
1 ـ تیر، پیکان ، ناوک . 2 ـ چیزی که به شکل تیر باشد.
فرو نگریدن
نک فرو نگریستن .
فرونگر
1 ـ کسی که به پایین نگاه کند. 2 ـ تنگ چشم ، دون همت .
فصل نامه
نشریه ای که در هر فصل سال یک بار منتشر می شود.
فروهیختن
= فروهختن : فرو کشیدن ، رو به پایین کشیدن .
فضایل خوان
کسی که مدح خلفای راشدین را می خواند.
فلقه
نیمه چیزی که از هم شکافته باشند.
فریاد برداشتن
بانگ کردن ، آواز بلند کردن .
فضلومند
= فضل اومند: دارای فضیلت و برتری .
فریبانیدن
فریب دادن .
فضه
نقره ، سیم .
فلکزده
1 ـ بدبخت . 2 ـ فقیر، تهیدست .
فوتسال
نوعی بازی فوتبال با مقررات و توپ ویژه که در سالن سرپوشیده بین دو تیم پنج نفره برگزار می شود، فوتبال سالنی .
فوتوریسم
نام مکتبی در هنر، موسیقی و ادبیات در ایتالیا که از 1909 تا 1915 رواج داشته است ، بنیانگذار این مکتب ف . ت . مارتینی شاعر ایتالیایی بوده است . ویژگی این مکتب رها کردن سنت ها و رسوم معمول ، طرد تغزل از شعر، ایجاد سبکی نثر مانند، و بیان تلاش ها و سر و صداهای صنعتی زندگی نو می باشد.
فلنگ را بستن
گریختن ، فرار کردن .