جستجو

طاقدانه
نبق. بار درخت کنار. (ذخیره خوارزمشاهی ).
طاق مدنی
نوعی از طاق عمارت:
نکنی گر سفر مکه و یثرب چه غم است
طاق درگاه ضرور است که باشد مدنی .

واعظ قزوینی (از آنندراج ).

طاق و طمطراق
نیز از اتباع است . رجوع به طاق و طارم شود:
ای خداوندان طاق و طمطراق
صحبت گیتی نمی ارزد فراق.

سعدی .

طالب بن الازهر
مملوک . و شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
طاق بستن
ایجاد کردن طاق. ساختن طاق.
  • خوازه بستن . طاق نصرت بستن . طاقبندی . و رجوع به طاقبندی شود.
  • طاق دریا شکوه
    کنایه است از آسمان:
    بر آنم که این طاق دریا شکوه
    معلق چو دودیست بر اوج کوه .

    نظامی .

    طاق مزار
    طاق که بر سر بالین تربت سازند:
    برو ای نوجوان داد جوانی ده که پیران را
    خمیدنهای قد طاقمزار آرزو باشد.

    ملاقاسم مشهدی (از آنندراج ).

    طاق و نیم طاق
    سلسله ای از طاقهای خُرد و بزرگ راستین ، یا بصورت نما.
    طالب بن بشیر
    محدثی است . عسقلانی گوید: مدنی و مجهول است . (لسان المیزان ج 3 ص 205).
    طاق بنی شیبة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی طاق بنی شیبة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    طاقدیس
    به معنی طاق مانند، چه دیس مانند را گویند. (برهان ). و رجوع به دیوان رودکی چ نفیسی ص 1110 شود.
  • صفه حضرت سلیمان . (برهان ).
  • تیزی پیش عمارت .
  • ایوان پادشاهان . (برهان ):
    دست بهشت صدر او دست قدر بخدمتش
    گنبد طاقدیس را بسته بطاق چاکری .

    خاقانی .

  • طاق مقرنس
    صفه حضرت سلیمان علیه السلام . (برهان ):
    رنگین تو کنی کمان شیطان
    چون طاق مقرنس سلیمان .

    خاقانی .

    طاقه
    ده کوچکی است از دهستان زیلائی بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز در 26هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان و 4هزارگزی خاور مسجدسلیمان به لالی . سکنه آن 50 نفر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
    طالب بن سمیدع
    ازدی گوید درباره او تامل باید کرد - انتهی . ابن ابی حاتم بروایت از ابولبید گوید جمادبن زید از او روایت کرده است . (لسان المیزان ج 3 ص 205).
    طاقبندی
    نقشی که بصورت طاق در دیواره ای سازند، برای خوشنمائی:
    به هر روزنی قبله یکسو شده
    همه طاقبندی ابرو شده .

    زلالی (از آنندراج ).

    طاقدیس آینه گون
    کنایه است از آسمان:
    همی سگالد این طاقدیس آینه گون
    که جفت ساز جلال تو تیزتر سازد.

    مجیر بیلقانی .

    طاقمیان
    دهی است در چهار فرسنگی مشرق گاوکان .
    طاقی
    منسوب به طاق. رجوع به طاق شود.
  • (اِ) نوعی از کلاه باشد. (برهان ) (غیاث اللغات ). کلاه که به صورت طاق سازند. طاقین . طاقیه:
    نامد درست طاقی گردون بفرق فقر
    کشکول تا مگر بسرش باژگون کنند.

    ارادتخان واضح (از آنندراج ).

  • طالب بن عبدا
    ازدی گوید: حدیث او قابل اعتماد نیست آنگاه سلسله حدیث او را از طریق ابوکریب بدین سان روایت کرده است : موسی بن طالب بن عبداللّه ما را خبر داد (وی گفت ) پدرم از عطا و او از میسرة و او درباره علی رضی اللّه عنه روایت کرد که وی بمسکنی فرود آمد و نبیذ خواست و در کوزه ای نبیذ بیاشامید، و اصحاب خود را نیز سقایت کرد. آنگاه مردی را که مست کرده بود فروگرفت تا حد بزند. آن مرد گفت : ای امیرالمومنین مرا بر شرابی که خود نوشانیده ای میزنی ؟ گفت : ترا بر شراب حد نمیزنم بلکه بخاطر آنکه مست شده ای ترا شایسته حد زدن میدانم . مولف گوید: این گفتار باطل است و از نوع تکلیف مالایطاق میباشد - انتهی . و این روایت لازم نیست چه همین حدیث را ابوجعفر طحاوی درکتاب اشربه از طریق دیگری درباره عمربن خطاب (رض ) روایت کرده است . و بخط حسینی دیدم که ازدی گفته است طالب بن عبداللّه مجهول است . (لسان المیزان ج 3 ص 205).
    طاق بهار
    قوس ِ قزح . رنگین کمان . کمان رستم .