جستجو

خلافکار
آن که خلاف می کند، آن که رفتار نادرست و ناروا دارد، متخلف .
خوش رکاب
اسب مطیع. اسب فرمانبردار و باتعلیم و رام . (ناظم الاطباء).
خلسه
1 ـ ربودگی . 2 ـ فرصت مناسب .
خوش مزه
آن چه که دارای طعم و مزه نیک باشد.
خوشباش
تهنیت ، تبریک .
خلطه
آمیزش ، معاشرت .
خوشبخت
نیک بخت ، خوش اقبال .
خلع عذار کردن
بی شرمی کردن ، افسارگسیختگی کردن .
خوشنوا
خوش آواز، خوش ـ نغمه .
خلنجبین
شربتی که از سرکه و انگبین یا شکر و قند سازند؛ سکنجبین .
خوارکار
آسانگیر، سهل انگار.
خوشنویس
خطاط .
خلوت خانه
( نِ) 1 ـ جای آسایش . 2 ـ اطاق مخصوص . 3 ـ شبستان . 4 ـ نمازخانه .
خوان سالار
رییس آشپزخانه .
خوفناک
هولناک . ترسناک . هراسناک . مخوف . (ناظم الاطباء). مهیب . هول . (یادداشت بخط مولف ).
-راه خوفناک ;راه ترسناک . راه مخوف:
لبیک عشق زن تو درین راه خوفناک .

عطار.

خلیقه
1 ـ سرشت ، ذات . 2 ـ خوی ، عادت . ج . خلائق .
خوب رو (ی )
3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> Jasjoo updating...
جس جو در حال به روز رسانی می باشد

متاسفانه در حال حاضر این بخش قابل دسترسی نیست.

خوک دانی
1 ـ محلی که خوکان در آن زندگی کنند. 2 ـ جایی کثیف و نامناسب برای زندگی و سکونت .
خمریه
شعری که در وصف شراب سروده شود.
خون سیاوشان
صمغی است سرخ رنگ از درخت شیان که بومی هند و حبشه و زنگبار می باشد.