جستجو

یوحنا
لفظ یونانی یوحانان است و معنی آن انعام توفیقی خداست . (از قاموس کتاب مقدس ). اصل عبرانی کلمه یحیی است که نام پیغمبر معروف و اشخاص دیگر است . (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به یحیی شود.
ینگی قلعه
دهی است از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 16هزارگزی شمال باختر نوبران ، متصل به راه عمومی نوبران به رزن . آب آن از رودخانه مزدقان چای و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ینی بازار
خطه ای است در بین دو ولایت قوصوه و بوسنه با 7350 کیلومتر مربع مساحت و 153000 تن جمعیت ، مرکب از مسلمان و مسیحی . خاک آن سرسبز و حاصلخیز است و شغل اهالی بیشتر دامداری است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
یوحنا القس
ابن یوسف بن حارث بن بطریق القس . کتاب اصول اقلیدس و دیگر کتب هندسه را تدریس می کرد. از یونانی نیز ترجمه و نقل داشته است . از آثار اوست : 1- کتاب اختصار جدولین در هندسه . 2- کتاب مقالة فی البرهان علی انه متی وقع خط مستقیم علی خطین مستقیمین ... (از ابن الندیم ). یوحنا از ریاضی دانان و مطلعین به تالیفات اقلیدس و سایر کتب هندسی در قرن چهارم بود. وی از یونانی ترجمه می کرد و علاوه بر این تالیفاتی هم در هندسه داشت . (از علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 85).
یورتگه
جای بودن و خانه . (آنندراج ):
لیک اگر یورتگه ز عز سازند
هم از او خرگهیت پردازند.

سنایی .

یوزآغاج
یا یوزآقاچ . نام محلی در مراغه: از تبریز به قهقرا بازگشت و یکچند روز در یوزآغاج مقام فرمود. (تاریخ غازانی ص 38). به طالع سعد از تبریز بیرون آمد و در یوزآغاج مقام فرمود. (تاریخ غازانی ص 40). چون به سجاس رسید شهزاده خربنده ... به مبارکی به یوزآغاج مراغه نزول فرمود. (تاریخ غازانی ص 92). چون به پول سرخ مراغه رسیدند خواتین و اغروقها را به راه سه گنبد و یوزآغاج به اوجان روانه فرمود و خویشتن جریده به کوه سهند به شکار رفت . (تاریخ غازانی ص 149).
یوستینیانه
نام دو شهر قدیمی است که یوستی نیان امپراطورروم به بنا یا تجدید و توسعه آنها پرداخت و آنها عبارتند از اسکوب و گوستندیل . (از قاموس الاعلام ترکی ).
یوسف کشمیری
درویش یوسف . از شاعران قرن یازدهم بود و در سلاسل معانی و الفاظش ، پای فکر و نظر زنجیری . او راست :
دلم به حلقه لعل تو مایل افتاده ست
چه آتش است که در خانه دل افتاده ست .
(از صبح گلشن ص 617) (از فرهنگ سخنوران ).
و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
یوزانیدن
جستن فرمودن و برجهانیدن . (ناظم الاطباء). صورت متعدی یوزیدن . و رجوع به یوز و یوزیدن شود.
یوسف کندی
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 6هزارگزی شمال مهاباد، با 315 تن سکنه . آب آن از رودخانه مهاباد و راه آن شوسه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
یوزباشلو
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 5/19هزارگزی خاوری اهر، با 249 تن سکنه . آب آن از چشمه وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
یوزکیدن
غلطیدن . مراغه کردن . (یادداشت مولف ). و رجوع به یوز شود.
یوسف گلی
دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی خاوری سردشت ، با 187 تن سکنه . آب آن از رودخانه زاب کوچک وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
یورده
یورد. (ناظم الاطباء). و رجوع به یورت شود.
یوزباشی
کلمه ترکی است (از: یوز، صد + باش ، رئیس و سر + ی ) ومعنی ترکیبی آن سردار و رئیس صد نفر است . رئیس صد تن . قائد صده . (یادداشت مولف ). سردار صد کس . (آنندراج ): در زمان شاه عباس ماضی صد نفر از غلامان گرجی سفید را خواجه نموده یکی که از همه معتبرتر بود یوزباشی ایشان نموده اند و یوزباشی دیگر به جهت خواجه سرایان سیاه تعیین و به او نیز صد نفر تابین از خواجه های سیاه داده تا زمان شاه سلطان حسین یوزباشی آقایان سفید، ابراهیم آقا، و یوزباشی آقایان سیاه ، الیاس بوده . هریک از یوزباشیان در دور حرم محترم عمارت و دستگاهی و... داشتند. (از تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 19). و رجوع به تذکرةالملوک ص 9، 13، 30، 37، 40 شود.
-یوزباشی گری ; عمل و شغل یوزباشی: مشارالیه عمده ترین امراء ارکان دولت باهره ... و خدمت ایالت و حکومت و سلطنت و یوزباشی گری و تیول و مواجب قاطبه قورچیان برطبق عرض قورچی باشی و تعلیقه وزراء اعظم شفقت می شده . (از تذکرةالملوک ص 7).
  • در دوره قاجاریه منصبی بود بی عده معلوم روسای فراشان را و پس از آن دهباشی بود. (یادداشت مولف ).
  • یوسف آباد
    دهی است از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در 18هزارگزی شمال باختری بستان آباد، با 663 تن سکنه . آب آن از چشمه وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    یوسفلو
    دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز، واقع در 40هزارگزی جنوب باختری خداآفرین ، با 195 تن سکنه . آب آن از چشمه وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    یوردی
    یورد. (ناظم الاطباء). رجوع به یورد شود.
    یوزباشی چای
    دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان ، واقع در 82000گزی سیردان از طریق پاچنار و 63000گزی از طریق بهقانه رود و 1000گزی راه شوسه قزوین به رشت ، با 391 تن سکنه . آب آن از رودخانه است . متصل به راه شوسه بوده و معدن زاج سفید در مزرعه قمارلو تابع این ده است . چهار باب قهوه خانه و رستوران کنار راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    یوزل
    توله سگ و سگ کوچک و یودک . (ناظم الاطباء). نوعی سگ کوچک است . (از شعوری ج 2 ورق 449). شاید دگرگون شده یوزک باشد. رجوع به یوزک شود.