جستجو

یوزبند
بندی که بر یوز نهند. بند یوز. (یادداشت مولف ): آهوان شوارد امانی را یوزبند حکم برنهاده . (مرزبان نامه ). رجوع به یوز شود.
  • (نف مرکب ) که یوز را ببندد. آنکه بند بر یوز زند. (یادداشت مولف ).
  • یوزوان
    یوزبان . یوزدار. فهاد. (یادداشت مولف ). و رجوع به یوزبان شود.
    یوسف خالدی
    ابن حجاج محمدبن سیدعلی خالدی ، معروف به یوسف ضیاء. رجوع به یوسف ضیا پاشا شود.
    یوسف وند
    نام یکی از دهستانهای بخش سلسله شهرستان خرم آباد است . این دهستان در باختر بخش واقع و محدود است از خاور به دهستان حسنوند، از باختر به دهستان کولیوند، از شمال به کوه گردن ، از جنوب به سفیدکوه . موقعیت طبیعی : جلگه و سردسیر مالاریایی . آب آن از رودخانه های کهمان ، چناره ، ورمزیار و چشمه های مختلف دیگر است . مرتفعترین قلل جبال در این دهستان کوههای کهمان ، گردن کوسه ، سرخه کوه است . از 22 آبادی تشکیل گردیده و جمعیت آن در حدود 7800 تن است و قراء مهم آن عبارتند از: اکبرآباد، گاوکش ، دکاموند، دره تنگ بالا. ساکنین از طوایف یوسف وند هستند. عده کثیری از سکنه ییلاق و قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
    یورقانلو
    دهی است از دهستان روضه چای بخش حومه شهرستان ارومیه ، واقع در 11هزارگزی شمال باختر ارومیه ، با 235 تن سکنه . آب آن از روضه چای وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    یوزبنده
    بنده یوز. آنکه نگاهبان یوزهای شکاری است . (از ناظم الاطباء). فهاد. (منتهی الارب ). یوزبان . (یادداشت مولف ). و رجوع به یوزبان شود.
    یوزوف
    ژزف وان تی نی . ژنرالی از فرانسه و اصل او از ایتالیاست . مولد او جزیره الب است (1810-1866 م .). او رادر تسخیر الجزایر سهمی بزرگ است . (یادداشت مولف ).
    یوسف خان
    دهی است از دهستان مزرج بخش حومه شهرستان قوچان ، واقع در 5000گزی شمال خاوری قوچان و 4000گزی خاور شوسه عمومی قوچان به باجگیران ، با 529 تن سکنه . آب آن از رود اترک وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
    یوسفی
    منسوب به یوسف .
  • سیمای شبیه به یوسف . (ناظم الاطباء).
  • (حامص ) پادشاهی و اقتدار.
    -یوسفی کردن ; پادشاهی کردن و اقتدار داشتن . (ناظم الاطباء).
  • یورقانلوی جنیزه
    دهی است از دهستان نازلوی بخش حومه شهرستان ارومیه ، واقع در 5/16هزارگزی شمال باختری ارومیه ، با 274 تن سکنه . آب آن از نازلوچای وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    یوزپلنگ
    قسمی از یوز که پدر یا مادر وی پلنگ باشد. (ناظم الاطباء). یوز. قسمی از درندگان . (یادداشت مولف ): ارقط; یوزپلنگ پیسه . (منتهی الارب ). و رجوع به یوز شود.
    یوسف دریان
    ابن بطرس بن خوری انطون دریان . دانشمندی یهودی و از رجال کنیسه مارونیه لبنان بود. معلومات و رهبانیت را آموخت و سپس به بیروت رفت و در قاهره به سال 1338 ه' . ق. درگذشت . اورا آثاری است که از آن جمله است : 1- نبذة فی اصل البطریرکیة الانطاکیة و فی اصل الطائفة المارونیة. 2 - البراهن الراهنة فی اصل المردة و الجراجمة و الموارنة. 3 - الاتقان فی صرف لغةالسریان . (از اعلام زرکلی ).
    یوسفیه
    از بهترین دنانیری است که در روزگار بنی امیه سکه زده شده است و چون یوسف بن عمر از ولاة عراق، در عهد یزیدبن عبدالملک آن را سکه زده بدین نام خوانده شده است . (از النقود ص 15 و 93).
    یورقل
    کوهی است از دهستان کل تپه فیض اللّه بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز،واقع در 55000گزی خاور سقز و 10000گزی شمال قاپلانتو، با 600 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و رودخانه وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    یوزتاز
    یوزتاخت . یوزتک . یوزجست . یوزدو. که چون یوز تند بتازد. کنایه از تیزپا و تنددو:
    گورساق و شیرزهره ، یوزتاز و غرم تک
    پیل گام و کرگسینه ، رنگتاز و گرگپوی .

    منوچهری .

    یوزیدر
    دهی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در 45000گزی شمال باختر کامیاران ، بین گازرخانی و پالنگان ، با 208 تن سکنه . آب آن از چشمه وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    یوسف ده
    دهی است از دهستان رودبنه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان ، واقع در 14000گزی شمال خاوری لاهیجان و 2900گزی رودبنه ، با 389 تن سکنه . آب آن از حشمت رود از سفیدرود.راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    یوزتک
    یوزدو. یوزتاخت . که مثل یوز تند بدود. (یادداشت مولف ). تیزپا:
    هم آهوفغند است و هم یوزتک
    هم آزاده خوی است و هم تیزگام .

    فرالاوی .

    یوزیدن
    جستن و جهیدن و برجستن . (ناظم الاطباء).
  • طلب نمودن و جُستن . (آنندراج ). جستجو کردن . تفحص کردن . طلب کردن . جُستن . طلبیدن ، چنانکه گویند: راه یوز و صیدیوز و رزم یوز، و امثال آن . (یادداشت مولف ).
  • نیک پاک کردن چاه آب . (ناظم الاطباء).
  • غلطیدن به سان جانوران در خاک . مراغه کردن . (از یادداشت مولف ). و رجوع به یوز شود.
  • یوسف رضا
    دهی است از دهستان بهنام سوخته بخش ورامین شهرستان تهران ،واقع در 5هزارگزی شمال خاور ورامین و 40هزارگزی شمالی راه آهن ، با 156 تن سکنه . آب آن از قنات سعدآباد وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).