جزئیه
مؤنث جزئی . مق کلیه .
جنگل بان
آن که مأمور حفاظت از جنگل است .
جوزبویا
گیاهی از تیره بسباسه ها که درختی است دو پایه به ارتفاع 8 تا 10 متر، دارای برگ های دایمی و کامل و پایا و ساده و متناوب و بیضوی و نوک تیز بدون گوشوارک و نسبتاً ضخیم است ؛ جوزالطیب ، بسباسه ، گوزبویا، جوزبوآ نیز گویند.
جنگل بانی
1 ـ شغل و عمل جنگل بان .2 ـ اداره ای از شعب وزارت کشاورزی که مراقبت از جنگل ها را به عهده دارد.
جذوه
1 ـ پاره آتش ، اخگر. 2 ـ پاره هر چیز.
جشنواره
جشنی (معمولاً) فرهنگی که در فاصله های زمانی معین برگزار می شود.
جنگولک بازی
= جنغولک بازی : شلوغ کردن و سر و صدای بچگانه راه انداختن .
جعاله
1 ـ مزد، حق العمل . 2 ـ نوعی قرارداد با بانک جهت گرفتن وام برای کارهای جزیی ساختمانی .
جمبوری
اجتماع پیشاهنگان نقاط مختلف در یک محل ، کنگره پیشاهنگان .
جوهرفرد
کوچکترین بخش هر جسم که دیگر قابل تجزیه نباشد.
جیبی
1 ـ آن چه در جیب جا می گیرد، مناسب جیب . 2 ـ قطع کتاب در اندازه 11 * 5/16 سانتی متر.