آبانگان
نام روز آبان در ماه آبان است ، و آن روز عید آن ماه باشد.
آب بخش کن
مَقْسم و محل بخشیدن ِ آب .
(اِخ ) نام محله ای بطهران .
آآ
(کلمه آلمانی به معنی آب ) نام عده بسیاری از رودخانه های ممالک سلت و آلمان .
نام رودخانه ساحلی فرانسه (دریای شمال ) که کشت و زرع سنتومر بدوست . طول آن 80 هزار گز.
آب آشنا
آنکه شناوری داند. آنکه معرفت بسباحت دارد. سباح . شناگر. (فرهنگ اسدی ):
کسی کاندر آب است و آب آشناست
از آب ار چو آتش بترسد رواست .
ابوشکور.
آبادکرد
بناکرده . معموره . آبادکرده . ساخته:
این نهال نشانده را مشکن
مکن آبادکرد خویش خراب .
مسعودسعد.
آبانگاه
نام فرشته موکل بر آب .
(اِ مرکب ) نام روز دهم فروردین ماه ، و گویند اگر در این روز باران ببارد آبانگاه مردان است و مردان به آب درآیند و اگر نبارد آبانگاه زنان باشد و زنان در آب شوندو این عمل را بر خود شگون و مبارک دانند. (برهان ).
آب برز
نام شعبه ای از رود کارون .
آآر
رودخانه ای است در سویس که از گردنه «گِرمَسل » سرچشمه گیرد و «برن »و «سُلور» را آبیاری کند و با «روس » و «لیما» و «تی یِل » یکی شده به رود رَن ریزد. طول آن 280 هزار گز.
آب آلو
آب که در آن آلو تر نهاده باشند.
آباد کردن
عمارت . عمران:
به گرد اندرش روستاها بساخت
چو آباد کردش کهان رانشاخت .
فردوسی .
آبانی
تخلص میرزا نصراللّه نام طهرانی از متاخرین شعرای ایران .
آب برین
کنار جوی را گویند که زیرش مجوف باشد و هر دم آب در آنجا رخنه کند و بیرون رود یا پیوسته تراوش میکرده باشد. (برهان ).
آآرو
شهری است در سویس کرسی ولایت آرگوی ، در ساحل «آر»، دارای 12000 تن سکنه .
آب آمیخته
آب مضاف : و عقرب را آب آمیخته و سخت رو. (التفهیم ).
آبادکوشک
حسن آباد قاشق در سقز کردستان . (فرهنگستان ).
آبایان
آبایانی . نام کوهی است که گویند ارتفاع آن چهل فرسنگ است .
آب بزرگ
نام شعبه غربی و اصلی رود کارون که در بند قیر بشعبه شرقی یا آب گرگر پیوندد.