جستجو

لیمودار
درخت لیمو.
  • گیاهی است که در بهار از سنگ روید و بوی لیمو کند اما صحیح کلمه ، لیمو داروست . و رجوع به لیمودارو شود.
  • لیموی شیرین
    لیموشیرین . نوعی لیمو. و رجوع به لیمو شود.
    لیلةالسرح
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی لیلةالسرح در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    لی لی بازی
    نوعی بازی که یک پای از زمین برگیرند و با پای دیگر بجهند گرفتن همبازی را. و رجوع به لی لی کردن شود.
    لیمانی
    نام ناحیه قدیمی اورنی به فرانسه . رود آلیه آن را مشروب میسازد.
    لیمودارو
    تین مکی . نباتی است کوهی که در بهاران ازمیان سنگها بروید و بوی لیمو کند و طبیعت آن گرم و خشک باشد و آن را به تازی وشیح خوانند. (جهانگیری ).
    لیموی عمانی
    لیموعمانی . نوعی لیموی ترش خاص عمان و جنوب ایران . و رجوع به لیمو شود.
    لیلةالسواء
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی لیلةالسواء در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    لیلی بن نعمان
    نام یکی از سرداران ایران به عهد دعاة طبرستان (علویان ). وی در خدمت حسن بن قاسم داعی صغیر بود و به سال 308 ه'. ق. پس از فتح نیشابور در طوس به دست سپهسالار سامانی به قتل رسید. لیلی بن نعمان یکی از سران سپاه اطروش علوی بود و ولایت گرگان داشت و حسن بن قاسم داعی به سال 308 ه' . ق. او را به ولایت گرگان فرستاده بود و فرزندان اطروش او را «الموید لدین اللّه » می نوشتند و «المنتصر لاًّل رسول اللّه ». و او مردی بود با داد و دهش بسیار و دلیر و بی باک و از گرگان به دامغان رفت و جنگ کرد و گروهی بسیار از مردم آن دیار بکشت و به گرگان بازگشت و مردمان دامغان یاری خواستند و قراتکین به گرگان رفت و در حدود ده فرسنگی گرگان با او بجنگید و قراتکین را شکست افتاد و غلام وی بارس از لیلی امان خواست و با او هزار مرد بود و لیلی او را نیکو داشت و خواهر خویش را به زنی بدو داد. و ابوالقاسم بن حفص خواهرزاده احمدبن سهل نیز به زنهار نزد او شد و لیلی اورا نیز نیکو داشت و سپاه وی بسیار شد و اموال بر لیلی بن نعمان تنگ شد. و به فرمان حسین بن قاسم داعی به نزدیک نیشابور رفت و ابوالقاسم بن جعفر نیز وی را بدین کار تحریض کرد و قراتکین آنجا بود و در ذیحجه سال 309 ه' . ق. به آنجا رسید و خطبه به نام داعی کرد وامیر نصر از بخارا حمویةبن علی را به جنگ او فرستادو در طوس با یکدیگر روبه رو شدند و جنگ کردند و بیشتر از کسان حمویةبن علی شکست خوردند و به آمد رفتند. و بار دیگر حمویةبن علی و محمدبن عبداللّه بلعمی و ابوجعفر صعلوک و خوارزمشاه و سیمجور دواتی به جنگ او شدند و جنگ درگرفت و کسان لیلی شکست خوردند و لیلی شکسته به آمد رفت و از آنجا روی بیرون شدن نداشت . و بغرادر آنجا به وی رسید، لیلی که یارای پایداری نداشت در خانه ای متواری شد و بغرا وی را بگرفت و نزد حمویه فرستاد و آنجا سر او را بریدند و بر سر نیزه کردند. چون کسان لیلی چنین دیدند زنهار خواستند و او ایشان را امان داد و گفت : خداوند شما را از شیاطین گیل و دیلم رهائی داد و جاویدان از ایشان رستید و کشته شدن لیلی در ربیعالاول سال 309 ه' . ق. بود و سر او را به بغداد بردند. (احوال و اشعار رودکی ج 1 صص 405-406).
    ابن اثیر در الکامل آرد: فی هذه السنة (سنة تسع و ثلثمائة) قتل لیلی بن النعمان الدیلمی و کان هذا لیلی احد قواد الاطروش العلوی و کان الیه ولایة جرجان قد استعمله علیها الحسن بن القاسم الداعی سنة ثمان و ثلثمائة و کان اولاد الاطروش یکاتبونه الموید لدین اللّه المنتصر لاًّل رسول اللّه (ص ) لیلی بن النعمان و کان کریماً بذالاً للاموال ، شجاعاً مقداماً علی الاهوال و سار من جرجان الی الدامغان فحاربه اهلها فقتل منهم مقتلة عظیمة و عاد الی جرجان فابتنی اهل الدامغان حصناً یحمیهم و سار قراتکین الیه بجرجان فحاربه علی نحو عشرة فراسخ من جرجان ، فانهزم قراتکین و استامن غلامه بارس الی لیلی و معه الف فارس فاکرمه لیلی و زوجه اخته و استامن الیه ابوالقاسم بن حفص بن اخت احمدبن سهل فاکرمه لیلی ، ثم ان الاجناد کثرواعلی لیلی بن النعمان فضاقت الاموال علیه فسار نحو نیسابور بامر الحسن بن القاسم الداعی و تحریض ابی القاسم بن حفص و کان بها قراتکین فوردها فی ذی الحجة سنة ثمان و ثلثمائة و اقام بها الخطبة للداعی و انفذ السعید نصر من بخارا الیه حمویةبن علی فالتقوا بطوس و اقتتلوا فانهزم اکثر اصحاب حمویةبن علی حتی بلغوا مرو و ثبت حمویه و محمدبن عبداللّه البلعمی و ابوجعفر صعلوک و خوارزمشاه و سیمجور الدواتی فاقتتلوا فانهزم بعض اصحاب لیلی و مضی لیلی منهزماً فدخل لیلی سکة لم یکن له فیها مخرج و لحقه بغرا فیها فلم یقدر لیلی علی الهرب فنزل و تواری فی دار فقبض علیه بغرا و انفذ الی حمویه فاعلمه بذلک فانفذ من قطع راس لیلی و نصبه علی رمح فلما رآه اصحابه طلبوا الامان فامنوا. ثم قال حمویه للجند قد مکنکم اللّه من شیاطین الجیل و الدیلم فابیدواهم و استریحوا منهم ابدالدهر فلم یفعلوا حامی کل قائد جماعة فخرج منهم من خرج بعد ذلک . و کان قتل لیلی فی ربیعالاول سنة تسع و ثلثمائة و حمل راسه الی بغدادو بقی بارس غلام قراتکین بجرجان و قیل ان حمویه لما سار الی قتال لیلی قیل له ان لیلی یستبطئک فی قصده فقال انی البس احد خفی للحرب العام و الاًّخر فی العام المقبل فبلغ قوله لیلی فقال لکنی البس احد خفی للحرب قاعداً و الثانی قائماً و راکباً فلما قتل قال حمویه هکذا من تعجل الی الحرب . (الکامل ابن الاثیر ج 8 ص 46). و رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 324، 325 و 344 شود.
    لیموده
    دهی جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرا از شهرستان فومن ، کنار راه شوسه صومعه سرا به رشت . جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی . دارای 2800 تن سکنه . آب آن از رودخانه ماسوله . محصول آنجا برنج و توتون سیگار. شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
    لیلةالفطر
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی لیلةالفطر در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    لیلیبه
    نام شهری کارتاژی از سیسیل قدیم و ماراسالای امروزی .
    لیمرا
    نام جبالی در جنوب گلیجان تنکابن قرب گرد کوه به مازندران . (از سفرنامه رابینو بخش انگلیسی ص 20).
    لیمور
    نام کرسی کانتون سِن - اِ - اوآز از آرندیسمان رامبویه به فرانسه . دارای راه آهن و 1540 تن سکنه .
    لیمه
    چرک . (آنندراج ).
    -لیمه گوش ; چرک گوش . (آنندراج ).
  • کفش چرکناک از چرم دباغت ناکرده . (آنندراج ).
  • لیلةالقدر
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی لیلةالقدر در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    لیلی خانم
    شاعرة من شواعر الترک ولدت فی استانبول و تثقفت ثقافة رفیعة و توفیت سنة 1264 ه' . ق. (قاموس الاعلام ترکی ).
    لیمریک
    نام شهری از ناحیه ایرلند آزاد (منستر) بندری کنار رود شانن . دارای چهل هزار تن سکنه و آن کرسی ناحیتی است به همین نام که 140000 تن سکنه دارد.
  • ناحیتی از ایرلند آزاد، کرسی آن نیز همین نام دارد.
  • لیموسک
    نام قریه ای است در یک فرسنگ و نیمی استرآباد. (از معجم البلدان ).
    لیمیا
    یکی از علوم خفیه است : کیمیا، لیمیا و سیمیا.