یونجه لو
دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 36هزارگزی شمال باختر قره آغاج ، با 290 تن سکنه . آب آن از رودخانه جیران وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
یوشت فریان
یوشت نام مردی بود پاکدین از خاندان فریان . نام این خانواده در بخشهای اوستا یاد شده و از جمله در یسنا64 بند 12 آمده است . داستان این مرد مفصل تر از همه جا در رساله مستقل «ماتیکان یوشت فریان » آمده است .
یومئذ
در این روز و در این هنگام و در آن زمان و در آن هنگام . (ناظم الاطباء). به معنی امروز است . (آنندراج ). آن روز. (مهذب الاسماء). آن روز و در آن روز. (دهار). و رجوع به یوم شود.
یونژیت
سولفور طبیعی روی و سرب و آهن و منگنز که ظاهری شبیه به گالن دارد. (یادداشت مولف ).
یون نان
ایالتی در جنوب چین با 19100000 تن سکنه ،واقع در شمال تنکن و مرکز آن شهر کون مینگ می باشد. سومین ایالت بزرگ چین خاص محسوب می شود. بیشتر نواحی آن خاصه در شمال و مغرب کوهستانی است و به وسیله راه آهنی که فرانسویان در 1902-1910 ساخته اند به شهر هایفونگ در تنکن اتصال می یابد. مساحت آن به 38هزار کیلومتر مربع می رسد. بیشتر مردمان آن مسلمانند که در سال 1290 ه' . ق. شورش کردند و اعلام استقلال نمودند و با مفتی خود شاه سلیمان بیعت کردند و نمایندگانی به اروپا و مرکز خلافت اسلامی فرستادند ولی کاری از پیش نبردند و دولت چین منکوبشان کرد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
یوشع
نام پسر نوح پیغمبر. (ناظم الاطباء).
یوگسلاوها
(یعنی اسلاوهای جنوبی ) به مجموعه اسلاوهایی اطلاق می شود که در جنوب شرقی اروپا ساکنند که اهم آنها عبارتند از: صربها ، سلون ها ، کروآتها . (فرهنگ فارسی معین ).
یومری داش
دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه شهرستان ماکو، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری سیه چشمه ، با 200 تن سکنه . آب آن از چشمه وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
یونس
به معنی کبوتر است . (از قاموس کتاب مقدس ).
یونن
ژونن . رجوع به ژونن شود.
یوشن
آبشن . آفشن . اوشن . آویشن . زعتر. سعتر. صعتر. اوریغانس . (یادداشت مولف ).
تعبیری در تداول خانگی خاصه زنان ، در مقام طنز ناآراستگی گیسو و زلف : یوشن هایت را عقب بزن ; یعنی گیسوی افشانده بر رخ و درهم خود را از رخسار به یک سو ببر. نوعی خار، و یوشن تپه ، تلی به شمال شرقی تهران از این کلمه است که عامه آن را یوشان تپه گویند. (یادداشت مولف ).
یوگسلاوی
یوگوسلاوی . کشوری است در اروپای جنوبی که در سال 1918 م . از مجموع صربستان و قره طاغ وبسنی و هرزگوین و کراآسی و اسنووونی و قسمتی از بانات متشکل شد. پایتخت آن بلگراد است . یوگسلاوی کشوری است بیشتر کشاورزی ، و هوای آن کوهستانی است و از جبال آلپ و دیناریک تشکیل یافته است . (یادداشت مولف ). جمهوری متحده سوسیالیست یوگسلاوی مرکب از اتحاد هفت جمهوری : بوسنی و هرزه گوین و کروآسی و مقدونیه و مونتنگرو و صربستان و اسلاونی است . و جمعاً 255800 کیلومتر مربع مساحت و 000،237،20 تن سکنه دارد. از شهرهای عمده آن زاگرب و سارایوو و نوی ساد را می توان نام برد. محصولات عمده آن زغال سنگ، آهن ، مس ، جیوه ، سرب ، روی می باشد. سکنه یوگوسلاوی از اقوام یوگوسلاوکه خود شامل چهار گروه صربها، کروآتها، اسلاونیها و مقدونیان و نیز اقلیتهای دیگر است تشکیل می گردد. در جنگ جهانی دوم رژیم سلطنتی یوگوسلاوی ملغی شد و در سال 1945 م . دولتی جمهوری به رهبری مارشال تیتو روی کار آمد که تا امروز (1975 م .) بر سر کار است . چون دولت جدید نپذیرفت که جزء جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باشد، در سال 1948 م . از کومینفرم اخراج گردید و از آن پس روابط آن با غرب نزدیکتر شد. در سال 1963 م . قانون اساسی جدیدی نوشته شد که قدرت را از اتحادیه ها به جمهوریها تفویض نمود. اصلاحات اقتصادی سال 1965 م . نیز بر شدت تاثیر قانون اساسی افزود.
یونس آباد
دهی است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود، واقع در 7هزارگزی جنوب شاهرود و 2هزارگزی ایستگاه راه آهن شاهرود. سکنه آن 355 تن . آب آن از قنات است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
یوشیدن
شنیدن و گوش دادن . (ناظم الاطباء). نیوشیدن و سماعت نمودن . (آنندراج ). و ظاهراً دگرگون شده نیوشیدن باشد. (یادداشت لغت نامه ). و رجوع به نیوشیدن شود.
یومیه
روزانه . هرروز. هرروزه . همه روزه . (یادداشت مولف ). روزانه و هرروزی . (ناظم الاطباء).
چیزی که هرروز به طور استمرار به کسی می دهند. (ناظم الاطباء). میاومة. آنچه مرتب هرروزی از نان و یا پول و جز آن کسی را دهند. آنچه هر روزدهند از مواجب و مزد و مانند آن . (یادداشت مولف ).
-اخراجات یومیه ; خرجهای هرروزی . (ناظم الاطباء).
یونس الحرانی
نام طبیب و گیاه شناس که در اسپانیا می زیسته است و ابن البیطار گوید اول کس که خواص بستان افروز را در اسپانیا بشناخت او بود. (یادداشت مولف ). و رجوع به تاریخ الحکمای قفطی ص 250 و 394 شود.
یوصی
مرغی است به عراق، بال آن درازتر از بال باشه ، و هو اخبث صیداً او هو الحر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
یولائوس
یولاس . ساقی اسکندر یونانی . رجوع به یولاس شود.
یونیان
یکی از شعبه های چهارگانه ای که یونانیان قدیم بدان منقسم شده بودند. آنان از زمانهای بسیار قدیم در خطه شرقی یونان قدیم و خطه شمالی موره سکونت داشتند. گروهی از آنان به حدود ازمیر و افس مهاجرت کردند و این قسمت از آسیای صغیر را بدین مناسبت یونیه نامیدند. سپس خود یونانیان نیز کوچگاههایی تاسیس و بدین سان با یونیها اختلاط و امتزاج حاصل کردند.