جستجو

وادوسیده
چسبیده . ملصق شده : صمعاء; گوش به سر وادوسیده . (السامی فی الاسامی ).
واحد مقدار حرکت
واحدی است که برای سنجش حرکت اجسام به کار میرود. واحد مقدار حرکت در دستگاه .S.G.C گرم سانتیمتر در ثانیه است و آن مقدار حرکتی است که از تغییر مکان جسم یک گرمی یا سرعت یک سانتیمتر در ثانیه حاصل میشود.
واحفان
تثنیه واحف . رجوع به واحف شود که نام جائی است . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
واخوانده
کسی که به او اعتراض شده (در اصطلاح بانکی ). معترض علیه . (واژه های نو فرهنگستان ). در مقابل واخواه . رجوع به واخواست شود.
واحد مقدار گرما
واحدی است که برای سنجش مقدارگرما به کار میرود. واحدمقدار گرما در دستگاه .S.K.M کالری بزرگ است و آن مقدار حرارتیست که گرمای یک کیلوگرم آب مقطر را یک درجه بالا می برد و کالری کوچک 11000 کالری بزرگ است .
واحه
(اصطلاح جغرافیایی ) واح . آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد و آن لفظی است منقول از لغت مصری . (المنجد). رجوع به واح و واحات شود.
واخوان کردن
مقابله مسوده با اصل . مطابقه . معارضه . رجوع به مقابله کردن و واخوان شود.
  • دوباره خواندن .(از یادداشتهای مولف ).
  • قپانی را با قپان دیگر درست و راست کردن . (از یادداشتهای مولف ).
  • وادانستن
    بازدانستن . بازشناختن . تشخیص دادن . تمیز کردن:
    گر بضاعت دار شرعی سود بشناس اززیان
    ور عروس آرای فرعی خلعة وادان از کفن .

    اثیرالدین اخسیکتی .

    واحد مکانیکی
    واحد مربوط بیکی از شعب علم مکانیک که رشته ای از دانش فیزیک است . این گونه واحدها عبارتند از واحد نیرو و یا قوه ، واحد کار ، واحد توان یا قدرت و واحد فشار .
    واحیرتا
    (از: «وا» ندبه + منادی مندوب ) عجب . عجیب است . یا للعجب:واحیرتا از حالت سفری که رهسپرش را نه از ذهاب اثر است و نه از ایاب خبر. (ترجمه تاریخ یمینی ص 442).
    واخواه
    معترض . (از واژه های نو فرهنگستان ). کسی که واخواست میکند. در برابر واخوانده . رجوع به واخواست و واخواستن و واخوانده شود.
    وادخ
    جوانه درخت رز که شاخه انگور از آن برمی آید. (ناظم الاطباء).
    وادی آرو
    رودی است در ناحیه کتلونیه اندلس . (از الحلل السندسیه ج 2 ص 199).
    واحد نظامی
    واحد ارتشی . رجوع به واحد ارتشی شود.
    واخواهی
    عمل واخواست . (واژه های نو فرهنگستان ). اعتراض . (فرهنگ رازی ). رجوع به واخواست و واخواستن شود.
    وادریافتن
    جبران کردن . تدارک . تلافی . (دهار).
  • دوباره دریافتن . مجدداً دریافتن .
  • وادی آرون
    رودی است در ناحیه کتلونیه اندلس . (از الحلل السندسیه ج 2 ص 199).
    واحد نیرو
    واحدی است که برای سنجش نیرو یا قوه به کار میرود. واحد نیرو یا قوه در دستگاه .S.T.M استن (ns) است که تقریباً8/19 تن نیرو است . و اضعاف آن که هر یک بعنوان واحدهای جداگانه به کار میرود با نشانه های بین المللی آنها عبارتند از: کیلوستن nsk که برابر است با 1000 استن . هکتوستن (nsh) برابر است با صد استن . رجوع به استن شود. دکاستن (nsad که برابر است با 10 استن . و اجزاء استن عبارتند از: دسیستن nsd که برابر است با110 استن . سانتی استن nsc که برابر است با1100 استن است . میلیستن (nsm) که برابر است با11000 استن . دین که 11000000000 (یک هزار ملیونیم ) استن است . برای نیرو واحد دیگری هست به نام تن وزن که برابر است با 8/9 استن و آن سنگینی یک تن جرم است و اجزاء آن عبارتند از: کیلوگرم وزن که برابر است با11000 تن وزن و گرم وزن 11000 کیلوگرم وزن است . و میلیگرم وزن که 11000000 کیلوگرم وزن است . واحد نیرو در دستگاه .S.G.C دین است و آن نیروئی است که به جسمی با جرم یک گرم شتابی به اندازه یک سانتیمتر بر ثانیه میدهد. رجوع به دین شود.
    واخانیدن
    متعدی واخیدن . (شعوری ). رجوع به واخیدن شود. برچیدن فرمودن و واخیدن کنانیدن . (ناظم الاطباء).
    واخود نهادن
    به خودنهادن . کار خودسرانه کردن: و آن شبهت محال باشد که شبهتی است که ناصبیان به عداوت علی واخود نهند و این خربطی باورشان کند. (کتاب النقض ص 579).