جستجو

خاتم رسل
پایان دهنده پیمبران . ختم انبیاء. آخرین پیمبر. لقب حضرت محمدبن عبداللّه (ص ) است . رجوع به محمد و به خاتم الانبیاء شود.
خاتون
خانم و بانو. این لفظبرای احترام بنام زن متصل میشود مثل زینب خاتون و سکینه خاتون . سابقاً عمومی بوده لیکن اکنون مخصوص بعضی از ایلات و دیه هاست و دیگران جای آن خانم استعمال میکنند و برای مقدسات دینیه در وعظ و کتب همان خاتون گویند. لفظ خاتون در قدیمترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری ) هم مکرر آمده پس باید فارسی باشد اگر چه فرهنگهای ترکی آن را ترکی ضبط کرده اند. در سنسکریت بانوی خانه را کتم بینی هم گویند که ممکن است از ریشه خاتون باشد. (فرهنگ نظام ).
  • بزرگ و بی بی و کدبانوی خانه را گویند. (برهان ).از القاب زنان کبار است و این لفظ عربی نیست . اما جمع آن بطرز عربی خواتین آمده و این از تصرفات فارسیان متعرب است . (آنندراج ). در ترکی از القاب زنان کباراست . (غیاث اللغات ). زن اصیل . زن شریف . خدیش . بانو.بیگم . بیگه . سیده . ستی . حُرَه . خانم . ملکه ترک . زن خان . زن . جفت . رجوع به بانو و خانم شود:
    باده دهنده بتی بدیع ز خوبان
    بچه خاتون ترک و بچه خاقان .

    رودکی (از تاریخ سیستان ص 319).

  • خائیده
    جاویده و بدندان نرم شده . (آنندراج ) (انجمن آراء) (نظام ). آنچه بدندان خرد شده باشد. مُضاغَه ; آنچه خائیده خورده شود. خُضامه . (منتهی الارب ):
    خائیده دهان جهانم چو نیشکر
    ای کاش نیشکر نیمی من کبستمی .

    خاقانی .

    خابورالحسنیه
    ازاعمال موصل در شرق دجله و آن نهری است که از کوهستانها آید و زمین ها و دهکده ها را سیراب کند سپس به دجله بریزد و مخرج آن زمین زوزان است . (معجم البلدان ).
    خاتم الاولیاء
    آنکه ولایت بدو ختم شده است . ولی بزرگی که پس از او کسی بدان درجه از ولایت نخواهد آمد. لقبی است که صوفیان بزرگان خود را دهند.
    خاتم ساز
    آنکه پاره های استخوان را درچوب با نقش و نگار بنشاند. و رجوع به خاتم بند شود.
    خاتون آباد
    دهی است از دهستان پنگجه بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 13 هزارگزی باختر سراب و یک هزارگزی شوسه سراب و تبریز. محلی میباشد جلگه ای و معتدل و سکنه آن 591 تن و مذهب اهالی شیعه و زبان آنها ترکی است . آب آن از چشمه است . محصولات آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه آن شوسه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
    خائیز
    ده کوچکی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بهبهان 17 هزارگزی شمال خاوری بهبهان 17 هزارگزی شمال راه بهبهان به اهواز، سکنه 44 تن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
    خابور نهر جوزان
    (دوم پادشاهان 17 : 6) یکی از مکانهائی است که تغلث فلاسر بعضی از بنی اسرائیل را در آنجا سکونت داد و پس از وی شلمناصر آمده و اسباط عشره را نیز اسیر کرده در آن نواحی منزل داد. (قاموس کتاب مقدس ص 339).
    خاتم الحکماء
    لقب غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی فیلسوف قرن دهم است . رجوع به غیاث الدین منصور شود.
    خاتم سازی
    عمل خاتم ساز. نشاندن پاره های استخوان با نقش و نگار در چوب . رجوع به خاتم بندی شود.
    خاتون آباد زنگیان
    دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع در 5 هزارگزی جنوب خاوری سبزواران ویک هزارگزی راه فرعی سبزواران و کهنوج است ; محلی جلگه ای و گرمسیر و مالاریائی میباشد. سکنه آنجا 70 تن و مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است . آب آنجا از قنات و محصولات آنجا غلات و خرما است . شغل اهالی زراعت و راه آنجا فرعی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
    خاب
    بازپس افکنده را گویند و در عربی بی بهره شده باشد. (برهان ).
  • (اِ) نوم و خواب . (ناظم الاطباء).
  • خابوری
    نسبت است بخابور. رجوع به انساب سمعانی شود.
    خاتم المجتهدین
    پایان دهنده مجتهدان ، آنکه اجتهاد بدوختم شده است . آنکه در فن اجتهاد به پایه ای رسیده است که دیگر همانند او نخواهد آمد. لقبی است که به مجتهدی بزرگ دهند توقیر و احترام او را. رجوع به مجتهد شود.
    خاتم سلیمان
    مهر حضرت سلیمان . خاتم جم . خاتم جمشید:
    پیاله در کف من خاتم سلیمان است .

    صائب .

    خاتون آبادی
    امیر عبدالباقی بن امیر محمد حسین از اولاد حسن افطس از اکابر علمای اوائل قرن سیزدهم هجری است و از مشایخ سید مهدی بحرالعلوم است و در سال 1207 یا 1208 ه' . ق. وفات یافته است . کتاب اکمال الاعمال و کتاب الجامع ازتالیفات اوست . (ریحانة الادب ج 1 ص 364).
    خابان
    یکی از سرداران ایرانی که از جانب رستم بن فرخ زاد بجنگ مثنی بن حارثه و ابوعبیده ثقفی به حیره شد و بر دست مسلمانان اسیر گشت و سرانجام در جنگ کشته شد. (از تاریخ گزیده چ عکسی ص 174).
    خاتم الملک
    گل مختوم . طین مختوم . طین شاموس . بدانجهت آن را خاتم الملک نامند که مهر پادشاه بر آن زنند.رجوع به طین شاموس و طین مختوم و دزی ج 1 ص 352 شود.
    خاتم سهیل نشان
    کنایه از دهان محبوب و معشوق و شاهد و ساقی باشد. (برهان ):
    زان خاتم سهیل نشان بین که بر زمین
    چشمم نگین نگین چو ثریا برافکند.

    خاقانی .