جستجو

آثورا
مطابق کتیبه های داریوش ، نام دیگر آشور است .
آجرتراش
آنکه آجر را سوده و املس و هموار کند.
آجور
آجر. خشت پخته . معرب آگور.
آحاز
نام یازدهمین پادشاه یهود، پسر یوثام و پدر حزقیا. و این کلمه را آخار هم نوشته اند.
آخرالزمان
رجوع به آخرزمان شود:
تو فتنه آخرالزمانی
من سعدی آخرالزمانم .

سعدی .

آثوری
رجوع به آشوری شود.
آجرتراشی
پیشه و عمل آجرتراش .
آجورا
کوره خشت پزی . چار. (مهذب الاسماء).
آخ
صوتی است مرادف وای و اُف ، حاکی از درد و رنج و تعب:
عشق آتش تیز و هیزم تاخ منم
گر عشق بماند اینچنین آخ تنم .

صفار.

آخرالنهر
(اصطلاح فلک ) نام یکی از ثوابت از قدر اول بر منتهای صورت نهر، و آن را ظلیم نیز نامند.
آثوریه
رجوع به آشوریه شود.
آجرفرش
سطحی به آجر پوشیده .
آجوری
آگورگر. (مهذب الاسماء).
آخا
آخ . آفرین .
آخر بیت
قافیه .
آثی
سخن چین . نمام . عیب گوی .
آجرفرش کردن
پوشیدن کف زمین به آجر.
آجی
یا آجی چای . نام امروزی آن تلخه رود. (فرهنگستان ). رودیست از کوههای سبلان سرچشمه گرفته ، با شعب عدیده که از قوشه داغ و بزغوش و سهند جاری شود از شمال تبریز گذرد و نزدیک قصبه گوگان بدریاچه ریزد، و از آب راهه های مهم آن یکی گومان رود است که در قصبه گومان به آن ملحق شود و شعبه ای از آجی چای از تبریز گذرد.
آخربین
عاقبت اندیش . آنکه در پایان و آخر و نتیجه کارها اندیشد از پیش:
در پس هر گریه آخر خنده ای است
مرد آخربین مبارک بنده ای است .

مولوی .

آثینس
آتن . آطن . آطنه . مدینةالحکماء.آثینا. منرفا. بزرگترین شهر آتیکا و کرسی آن در یونان بر خلیج سالونیک ، و امروز نیز پای تخت یونان است .