جستجو

وطأت
1 ـ پایمال ، پایمال شدگی . 2 ـ تنگی ، سختی .
وایت برد
اسبابی به صورت صفحه ای سفید(از جنس پلاستیک ،پشم شیشه و مانند آن ) که می توان روی آن با ماژیک مخصوص آن مطلبی را نوشت که به راحتی قابل پاک کردن می باشد.
وسمه بستن
مالیدن وسمه بر ابرو.
وطن کردن
1 ـ مسکن گرفتن . 2 ـ جایی را به عنوان میهن انتخاب کردن .
وسمه جوش
ظرفی که وسمه را در آن می جوشانند.
وطیئه
1 ـ نوعی طعام که از شیر و خرمای هسته برآورده ترتیب دهند. 2 ـ کشک با شکر آمیخته .
ویترای
1 ـ شیشه ای که بر روی آن با رنگ روغن یا رنگ خمیری شکل نقاشی کرده باشند. 2 ـ نوعی نقاشی بر روی شیشه .
ولوله انداختن
1 ـ ایجاد شور و غوغا و سر و صدا و جار و جنجال . 2 ـ آشوب به پا کردن .
ویدیو
دستگاه ضبط مغناطیسی تصویر و صدا و پخش و نمایش آن از طریق تلویزیون .
ولی کردن ( ((. کَ دَ)
3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> Jasjoo updating...
جس جو در حال به روز رسانی می باشد

متاسفانه در حال حاضر این بخش قابل دسترسی نیست.

ویدیو کلوپ
محلی برای کرایه دادن فیلم های ویدیویی .
ولیعهد
1 ـ کسی که پادشاه او را به جانشینی خود معین کرده . 2 ـ پسر ارشد شخص .
ویراستار
آن که دست نوشته نویسنده یا مترجم را تصحیح ، پیراسته ، تنظیم و برای چاپ و نشر آماده می سازد.
ویژه نامه
شماره ای از یک نشریه اد واری (ماهنامه یا هفته نامه ) که به موضوع خاصی اختصاص دارد.
ونگ ونگ کردن
آهسته و جویده جویده ، با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن .
وهدات
ج وَهَدَه .
وهده
زمین پست و هموار. ج . وهاد.
وهمناک
دارای شک . شاک ّ. بدگمان . وهمی و گمان کننده . (آنندراج ):
طبع تو اگرچه وهمناک است
چون من به توام تو را چه باک است .

ابوالفیض فیاضی (از آنندراج ).

وهن افکندن
تولید ضعف و سستی و ناهمواری کردن .
وی .اچ .اف
V.H.F فرکانس های رادیویی بین 30 و 300 مگاهرتز.