جستجو

ثهو
احمق شدن .
ثوابی
منسوب به ثوابة که دروازه ای است به بغداد. (سمعانی ).
ثوبری
منسوب است به ثوبرةبن حبش بن هلال السلمی . (سمعانی ).
ثهود
ثَوهد. کودک فربه تمام خلقت .
ثوبیه
یکی از مرضعات رسول صلوات اللّه علیه است . او در اول کنیز ابولهب بود و آنگاه که بشارت ولادت رسول صلوات اللّه علیه برد، آزاد شد. او دایگان حمزه سیدالشهداء عم رسول (ص ) نیز بود. و در اسلام او اختلاف است . (قاموس الاعلام و حبیب السیر). و در بعض مراجع نام او ثویبه آمده است . رجوع به ثویبه شود.
ثوسیوس
شاعری یونانی است .
ثوهد
جوان نوخاسته فربه که نزدیک ببلوغ باشد.
  • کودک فربه تمام خلقت مراهق. ج ، ثواهد.
  • ثیاب
    ج ِ ثوب . جامه ها:
    اینکه توبینی نه همه مردمند
    بلکه ذئابند بزیر ثیاب .

    ناصرخسرو.

    ثیابی
    جامه دار. ثوّاب . بزاز.
    ثیاتل
    ج ِ ثیتل .
    ثیقوس
    به یونانی اذخر است . (تحفه حکیم مومن ).
    ثیادریطوس
    نام ملکی ازملوک یونان که برای او معجونی ساختند و آن را بنام اوموسوم کردند. گویند اول کس که آن را ساخت اندروماخس ثانی و به قولی ابقراط بود. و آن داروئی است نیکو که اثر آن هفت سال برجای ماند. (تذکره ضریر انطاکی ).ظاهراً این کلمه مصحف مثروذیطوس (میتریدات = مهرداد) است و این معجون نیز همان تریاق فاروق مشهور است .
    ثیادورس
    طبیب نصرانی که در ایران میزیست و به حذاقت در طب معروف بود و شاپور ذوالاکتاف یا بقولی بهرام گور برای او بیعه ای در شهر وی بنا کرد. این روایت معرف قدر و اعتبار او در نزد ایرانیان است و عصر او را نیز معلوم میدارد. او راست : کتابی جامع در طب که به کناش معروف است . ابن الندیم گوید که آن کتاب به عربی نقل شده است و شاید این شخص همان تئودورس ملقب به شارح باشد که کتب او را کوماس و پروبوس و هی باس در قرن پنجم میلادی ترجمه کردند.(لکلرک ، تاریخ طب عرب . ابن الندیم ، کتاب الفهرست ).
    ثیادوس
    (اِخ ) ظاهراً اصل کلمه نیاطوس نام پسر موریق (موریس ). ملک روم که به خسرو دوم (پرویز) در دفع بهرام چوبین مدد کرد. (مجمل التواریخ و القصص ص 78 و حاشیه آن ).
    ثیم مرمان
    یکی از دانشمندانی که از خطوط میخی و آثار قدیمه بنی سام اطلاعاتی جمع کرده و تبصره های مفید بر آن افزوده است .
    ثیاذریطوس
    رجوع به ثیادریطوس شود.
    ثیموم
    نام نباتی است شبیه به گندم که رفع سفیدی چشم کند و آنرا نمام نیز گویند.
    ثیاذوق
    (اِخ ) طبیب معروف نصاری بمائه اول هجری در دولت بنی امیه . او پزشک حجاج بن یوسف ثقفی بود و حجاج باو اعتمادی تمام داشت و بدستور او عمل میکرد روایت کنند که روزی حجاج که عادت گل خواری داشت ازو پرسید دوای گل خوردن چیست گفت عزیمت مردی چون تو. حجاج از ان پس بترک آن عادت گفت ثیاذوق در تدبیر صحت به حجاج وصایائی کرده که از آن جمله است : تا به دارو حاجت نیفتد مگیر. از میوه جز رسیده مخور. خوردنیها را هر چه بیشتر بخای . پس از طعام چاشت خفتن را باسی نیست لیکن چون به شب غذا خوری تا راه نرفته ای هر چند پنجاه گام باشد مخسب و تا گرسنه نباشی هیچ مخور. در آرامش با زنان افراط مکن . از حبس بول بپرهیز. هر دو روز یک بار استحمام کن . درحال سیری به حمام مرو. با امتلاء معده با زنان میارام . از گوشت خشک (قدیم ) نمک سود بپرهیز. ناشتا آب سردمیاشام . چون شکم از طعام پرباشد بر پهلوی چپ خسب . با زن پیر ازدواج مکن . از «سواک » غفلت مورز. گوشت از پی گوشت مخور. ثیاذوق بکمال پیری رسید و در شهر واسطدر حدود سال 90 ه' . ق. وفات کرد از مولفات اوست . کتاب کناش کبیر که برای پسر خود تالیف کرد و دیگر کتاب ابدال الادویة و کیفیةدقها و ایقاعها و اذابتها و شی من تفسیر اسماء الادویة فرات بن شحاثا طبیب یهودی از شاگردان او بود.
    ثیاذووس
    (اِخ ) الاثینی . فیلسوف است .
    ثیوبة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثیوبة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.