جستجو

اولیویه
= اُلویه : یکی از انواع سالادها که معمولاً از سیب زمینی ، تخم مرغ ، گوشت مرغ ، خیارشور، سس و افزودنی های دیگر تهیه می شود.
انکسار
شکسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات )(از اقرب الموارد).
  • (اِمص ) شکستگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکست . (از لغات فرهنگستان ). انفصام . (یادداشت مولف ): از اوزکند بگذشت برف بسیار بود و راه بسته بازگشت تا بوقت انکسار هوا. (ترجمه تاریخ یمینی ).
  • فروتنی و تواضع و خضوع . (ناظم الاطباء):
    جمله استادان پی اظهار کار
    نیستی جویند و جای انکسار.

    مولوی (مثنوی ).

  • اهتوخشی
    طبقه صنعتگر.
    اومانیست
    پیرو مکتب اومانیسم .
    ایرانیت
    ورقه یا لوله ای ظریف و سبک که از مخلوط سیمان و پنبه کوهی ساخته می شود و در ساختمان سازی به کار می رود.
    انکساف
    گرفتن آفتاب و ماه . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کسوف شدن آفتاب . (غیاث اللغات ). گرفتن آفتاب . گرفتن خور. گرفتن ماه را نیز گویند. (یادداشت مولف ).
  • (اِمص ) گرفتگی مهر. کسوف . کسف . (یادداشت مولف ).
  • اهرمن لاخ
    سرزمین اهریمن ، جای شّر و فساد.
    ایرباس
    هواپیمای مسافری با گنجایش زیاد برای حمل مسافر.
    اونیفورم
    1 ـ همشکل ، همسان . 2 ـ لباس متحدالشکل .
    ایروپولی
    نوعی بازی که در آن بازیکنان با انداختن تاس مهره های خود را بر روی یک صفحه شطرنجی حرکت می دهند و در مسیر حرکت با کارت هایی که ازرش پول دارد مکان هایی مانند هتل و فرودگاه را می خرند یا می فروشند یا اجاره می دهند. در پایان با ورشکسته شدن بقیه یک بازیکن برنده می شود.
    انگشت رس
    مورد اعتراض قرار گرفته شده ، سزاوار ایراد و اعتراض .
    اهل الذمه
    اهل کتاب ، از یهود و نصارا و زردشتیان که جزیه پردازند و در پناه مسلمانان باشند.
    اورولوژی
    شاخه ای از پزشکی که به بررسی و درمان بیماری های دستگاه ادراری هر دو جنس و اندام های تناسلی مردان می پردازد، میزراه پزشکی . (فره ).
    اوورتور
    1 ـ یک قطعه موسیقی که در آغاز اپرا یا نمایش نواخته می شود. 2 ـ قطعه توصیفی مستقلی که موضوع یا داستان خاصی را بیان کند.
    ایزوگام
    نام تجارتی نوعی عایق آماده ضد رطوبت جهت پوشاندن پشت بام و مانند آن ، استخر و مانند آن .
    انگشت شهادت
    انگشت اشاره ، انگشتی که بین انگشت میانی و شست قرار دارد.
    اهلاً و سهلاً
    مرحبا، خوش آمدید (به عنوان تعارف هنگام ملاقات ).
    اوریت کردن
    1 ـ لخت کردن . 2 ـ پَر مرغ را کندن .
    ایزولاسیون
    پوششی در بام برای جلوگیری از نفوذ آب ، عایق کاری ، عایق بندی ، بام پوش . (فره ).
    انگشت گذاشتن
    1 ـ برگزیدن . 2 ـ خرده گرفتن ، ایراد گرفتن .