جستجو
کد : DK-24719     

انکسار


شکسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات )(از اقرب الموارد).
  • (اِمص ) شکستگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکست . (از لغات فرهنگستان ). انفصام . (یادداشت مولف ): از اوزکند بگذشت برف بسیار بود و راه بسته بازگشت تا بوقت انکسار هوا. (ترجمه تاریخ یمینی ).
  • فروتنی و تواضع و خضوع . (ناظم الاطباء):
    جمله استادان پی اظهار کار
    نیستی جویند و جای انکسار.

    مولوی (مثنوی ).