شکسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات )(از اقرب الموارد).
(اِمص ) شکستگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکست . (از لغات فرهنگستان ). انفصام . (یادداشت مولف ): از اوزکند بگذشت برف بسیار بود و راه بسته بازگشت تا بوقت انکسار هوا. (ترجمه تاریخ یمینی ). فروتنی و تواضع و خضوع . (ناظم الاطباء):
جمله استادان پی اظهار کار
نیستی جویند و جای انکسار.
مولوی (مثنوی ).