گارامانت
طایفه ای از ساکنین لیبیا. هردوت گوید که آنها بالاتر از ناسامنها سکنی دارند، و از آدمیزاد فرار میکنند و هیچگونه اسلحه ندارند. (ایران باستان ص 573). و رجوع به غارامانت شود.
گارسیا دوپاردس
دیگو. جنگجوی اسپانیولی . متولد در تروجیلو (1466 - 1530 م .).
گازرگه
مخفف گازرگاه . جای رخت شویی . رخت شوی خانه:
به گازرگهی کاندرو بود سنگ
سر جوی را کارگر کرده تنگ.
فردوسی .
گاساندی
(آبه پیر) ریاضی دان و فیلسوف مادی فرانسه ، معاصر دکارت ، وی چهار پنج سال هم بر او مقدم بوده است و از کسانی است که در سرنگون کردن فلسفه اسکولاستیک کوشیده است اما هر چند با ارسطو مخالف بود با دکارت هم چندان موافقت نداشته و از اشخاصی است که بر او اعتراضات مفصل کرده است و در مذاق فلسفی بیشتر متمایل به ابیقور و ذیمقراطیس بوده است . (سیرحکمت در اروپاج 2 صص 20 - 29). مولد او شان تِرِسیه متولد بسال 1592 و وفات در 1655 م . است .
گارسیا گوتی رز
آنتونیو. مصنف درام نویس اسپانیولی متولد در شیکلانا. وی درامهای رمانتیک دارد. (1813 - 1884 م .).
گازا
تئودور. یکی از علمای متبحر در زبان یونان قدیم در آغاز دوره رنسانس ایتالیا، متولد در تِسالُنیک (1398 - 1478 م .).
گاسپزیه
نام شبه جزیره نسبةً بزرگی است در آمریکای شمالی در خطه کبک از قطعه دومینیون تابع انگلستان ودر جنوب مجرای رود سنت لوران دیده می شود و بخطه برونسویک جدید پیوستگی دارد، از شمال با خلیجی که رود سنت لوران آن را در مصب خود تشکیل نموده و از شرق باخلیج سنت لوران ، و از جانب جنوب با خلیجی موسوم به خلیج گرمیها و از جنوب غربی با برونسویک جدید محدود و محاط میباشد، طولش ، 280 و عرض نقاط پهناور آن به 145 هزار گز بالغ گردد و مساحت آن بیش از 25000 گز مربع است و بطور عمده سواحلش مسکونی میباشد. اکثر اهالیش کشتیبان و صیادند و با این وصف نقاط اندروآن نیز روزبروز مسکونی تر می شود، جنگل های بکر نیز دارد که بتدریج مبدل به مزارع و مراتع میشوند و جبال مرتفعی نیز دارد که مرتفعترین آنها دارای 1211 گز ارتفاع است :مائله های شمالی این جبال برجسته سر ببالا و خیلی سردمیباشد، دامنه های جنوبیش برای زراعت صالحتر و حاوی دره ها و دشتها میباشند، بسال 1851 م . عده نفوس آن به 21748 می رسید، و در سنه 1871 م . به 34652 تن بالغشد، البته تاکنون عده اهالی آن افزایش یافته است .
گارپام
قریه ای از قرای درکا، در بخش هزارجریب . (سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 123 بخش انگلیسی ).
گارسیالرکا
فدریکو. شاعر و مصنف درام نویس اسپانیولی متولد 1899 م . در فوانتو کرو. وی بسال 1936 م . کشته شد.
گازروار
مانند گازر. بسان گازر. گازرآسا.
(اِ مرکب ) نام داو از کشتی که آن را در هندی دهوبی پات گویند و آنچنان بود که دست حریف کشیده سینه و بازوی او را بر پشت خود آوردن و خود را خم ساخته تکان دادن است به نحوی که حریف از بالای پشتش از صدمه تکان از جا درآمده روبروی اوبر زمین افتد (از شرح گل کشتی ). (غیاث ):
دست شوید ز حیات آنکه نگاهت یکبار
بر سر سنگ محبت زندش گازروار.
میرنجات (از آنندراج ).
گاسپه
نام خلیجی است که در نوک شبه جزیره گاسپزیه واقع در امریکای شمالی دیده می شود و عمق بسیار دارد.
گارتامپ
نام رودخانه ای است در فرانسه ، شعبه رودخانه کُرزی که طول آن 190 هزار گز است .
گارفیلد
جیمز - ابراهام . بیستمین رئیس جمهور ممالک متحده امریکا متولد در اُرانژ (اُهایو) وی به دست یک تن متعصب به قتل رسید. (1831 - 1881 م .).
گازارگاه هری
محلی است که قبر مولانا محمد نعمت آبادی در آنجا واقع است . رجوع به مجالس النفائس ص 220 شود.
گازروئیه
دهی است کوچک از دهستان گور، بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 50 هزارگزی خاور ساردوئیه و 4هزارگزی شمال راه مال رو ساردوئیه به دارزین . دارای 12 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
گارگامل
زوجه گران گوزیه و مادر گارکان توا قهرمان کتاب رابله . او بسیار فربه بود واشتهای خارقالعاده ای داشت . رجوع به ماده بعد شود.
گازانبر
آلت آهنین شبیه انبردست که میخ از تخته بدان بیرون کشند. کلبتین . رجوع به گاز شود.
گازر هروی
رجوع به ابومنصور گازر هروی ... شود.