جستجو

واپس گماشتن
تخلیف . (تاج المصادر بیهقی ). پشت سرگذاشتن: بعد از آنکه همه موجودات را... واپس گذاشتی و از بند رسیدن و نارسیدن خودبرخاستی ... هیچ بلائی در این راه سخت تر از وجود تو نیست . (انیس الطالبین بخاری نسخه خطی مرحوم دهخدا).
واتوله
هذیان . (ناظم الاطباء).
واجب الرعایه
کسی که مستحق رعایت و اعانت بود. (ناظم الاطباء).
واپس ماندن
بازماندن . واماندن . در عقب ماندن . (ناظم الاطباء):
بدان پشتی چو پشتش ماند واپس
که روی شاه پشتیوان من بس .

نظامی .

واتربوری
شهری است در مغرب ایالت کنکتیکوت واقع در ایالات متحده امریکای شمالی . دارای 104500 تن سکنه است و صنایع فلزی و نساجی دارد.
واتولیدن
روییدن درخت پس از بریدن : الانساغ ; واتولیدن و رستن درخت پس از برش . (تاج المصادر بیهقی ).
واجب الزکوة
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی واجب الزکوة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
واپس مانده
بازمانده . عقب مانده:
دلم را منزلی پیش است و واپس ماندگان از پس
که راهش سنگلاخ است و سم افگنده است پالانی .

خاقانی .

واترپروف
(از: واتر = آب +پروف = مقاوم ، محکم ، غیرقابل نفوذ) اشیائی که از نفوذ و صدمه آب و رطوبت در امان باشند (مانند ساعت ).
واتویل
ژان دو. (1613 - 1702 م .) کشیش و ماجراجوی فرانسوی که خود را به لوئی چهاردهم فروخت تا تسخیر فرانش کنته را برای وی تسهیل کند. او در بزانسون متولد شد. برادرش شارل در 1670 م .از طرف دولت اسپانیا به سفارت در لندن برگزیده شد.
واجار کردن
یعنی به همه گفتن (شاید از پهلوی باشد). بازاری کردن (در تداول عامه خاصه زنان ). به همه گفتن . علنی کردن . فاش کردن . به آواز بلند به گوشها رسانیدن . منادی کردن . با آواز بلند به همه گفتن . آشکار کردن . به آواز بلند خبری را که باید مستور ماند به همه گفتن . سری یا مطلبی را با هیاهو منتشر و آشکار کردن . در تداول خانگی با آواز بلند گفتن تا همه کس آن سر را بشنود. جار کشیدن . تشهیر. و امروز این کلمه در نزد عوام مانده است و بیشتر زنان استعمال کنند: دیگر لازم نیست این حرف یا این موضوع را واجار کنی ; یعنی به همه بگوئی و به آوای بلند بگوئی . (یادداشت مرحوم مولف ).
واجب الصدقه
مستحق صدقه . کسی که صدقه بدو توان داد.
واپس نشستن
عقب نشستن .
  • پائین نشستن .
  • با هم نشستن .
  • قبول کردن . راضی شدن . (ناظم الاطباء). و رجوع به واپس شود.
  • واترپولو
    نام بازیی که با توپ مخصوص در آب استخر و دریاچه صورت میگیرد. هر طرف هفت تن بازیکن قرار میگیرند و سعی می کنند توپ را بطرف هدف حریف پرتاب کنند. معمولاً استخر این بازی بطول 19 تا 30 و بعرض 10 تا 20گز در نظر گرفته میشود. محیط توپ آن 65 صدم گز تا 70 صدم گز و دروازه ها بعرض 3 گز و تا ارتفاع 9 دهم گزاز آب بیرون است . مدت بازی واترپولو 14 دقیقه است .
    واجارگر
    منادی . جارچی .
    واجب الطاعة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی واجب الطاعة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    واپس نگریدن
    پشت سر را نگاه کردن . قفا را نگریستن: و او وا پس می نگرید تا مگررسول علیه السلام رحمت کند. (تفسیر ابوالفتوح رازی ).
    آهو ز تو آموخت به هنگام دویدن
    رم کردن و استادن و واپس نگریدن .

    ادیب نیشابوری .

    واترفرد
    ناحیه ای است در ایرلند، در حوزه مونستر که جمعیت آن در حدود 51900 تن و حاکم نشین آن شهر واترفرد و محصول آن آهن ، سرب و مس و صنایع عمده آن بافندگی است .
    واجب العرض
    مطلب مهمی که اظهار آن لازم بود. (ناظم الاطباء). در تداول مردم واجب العرضم یعنی مطلب مهمی دارم .
  • کسی که دارای چنین مطلبی باشد. (ناظم الاطباء): و کشیک خانه در دولت خانه را به جهت دیوان وزراء اعظم بنا گذاشته اند که عامه خلایق واحب العرض ، خود را به خدمت وزراء اعظم عرض توانند نمود. (تذکرةالملوک چ 2 ص 6).
  • واپس نوردیدن
    گشادن و بازکردن نوردیده را. رجوع به نوردیدن شود.