جستجو

ناتافتن
مایل نشدن . نگراییدن . روی نیاوردن . متمایل نشدن:
به کژی دلم هیچ ناتافته
روان جای روشن دلان یافته .

فردوسی .

ناپختنی
که قابل پختن نیست . که پختنی نیست .
  • غیرمطبوخ . که پخته نیست . نپختنی . حاضری . غذائی که به پختن احتیاج نداشته باشد.
  • ناپراکنده
    مجتمع. غیرمنتشر. نامتفرق. مقابل پراکنده .
    ناپسند
    غیرمطبوع . ناگوار. مکروه . (ناظم الاطباء). ناپسندیده . چیزی که پسندیده نباشد. ناخوش آیند. نادلپذیر. مکروه . نامطبوع . نه بدلخواه . بخلاف میل . علی رغم . کریه:
    عاشقی خواهی که تا پایان بری
    بس که بپسندید باید ناپسند.

    رابعه بنت کعب .

    ناپو
    یکی از رودهای بزرگ آمریکای جنوبی است . از جبال آند سرچشمه گرفته کشورهای اکوادر، کلمبیا و پرو را مشروب میسازد. ناپو به رودخانه آمازون میریزد و 1300 هزار گز طول دارد 500 هزار گز انتهای آن قابل کشتی رانی است .
    ناتافته
    نتافته . نتابیده . مقابل تافته . رجوع به تافته شود.
    ناپخته
    نپخته . هنوز پخته ناشده . طبخ نشده . (ناظم الاطباء). در غذاها، گوشت و امثال آن . غیرمطبوخ . پخته نشده . خام . نی ّ. اسلغ. عَفِص . (بحرالجواهر):
    که ناپخته نیکوتراز نیم خام .

    امیرخسرو.

    ناپرداختنی
    نپرداختنی . که قابل پرداختن نیست . که قابل کارسازی و تادیه نیست . که ادا کردنی نیست .
    ناپسند آمدن
    پسند نیامدن . پسند نکردن . زشت شمردن . نکوهیده داشتن . روا نداشتن . مکروه دانستن . منکر داشتن . نپسندیدن:
    ناپسند آمد اهل بینش را
    کشتن آن صنع آفرینش را.

    نظامی .

    ناپولیون
    ناپلئون . رجوع به ناپلئون شود.
    ناتال
    ولایتی است در ساحل جنوب شرقی افریقا. سابقاً مستعمره انگلیس بود. مساحت آن 92000 کیلومتر مربع و جمعیتش 2408400 نفر است . شهر عمده آن دوربان است .محصول و صادرات آنجا نیشکر، چای ، قهوه و پنبه است .
    ناپدرام
    بدرام . درشت . ناهموار. ناخوار. هموار نشدنی . ناگوار. (یادداشت مولف ). مقابل پدرام . رجوع به پَدرام شود:
    هر آن راهی که ناپدرام باشد
    بپدرامد چو خوش فرجام باشد.

    (ویس و رامین ).

    ناپرداخته
    ادانشده . تادیه نشده . کارسازی نشده .
  • تمام نشده . ناقص . نابساخته . که ساخته و پرداخته نشده . نامرتب . غیرمهیا. آماده نشده .
  • صیقل نخورده . که جلادار و صاف و شفاف نیست .
  • ناپسند داشتن
    ناپسند شمردن . نفرت و کراهت داشتن . زشت و قبیح شمردن . (ناظم الاطباء). تَکَرٌّه . کراهة. کراهیت . کَره . مَکرَهَة. (منتهی الارب ). مکروه داشتن . زشت شمردن . بد دانستن . پسند نکردن: وسبکی که آن را ناپسند داشتند. (تاریخ بیهقی ص 156).
    ناپه
    در اساطیر یونان ، ربةالنوع درجه دوم برای رودها و چشمه ها و جنگلها و کوهسارها. (فرهنگ فرانسه به فارسی سعید نفیسی ).
    ناتالی
    (1941-1859 م .) ملکه سابق سربی است ، پدرش سرهنگ کشکو روسی و مادرش شاهزاده خانم رومانی ، پولشری استوردزا بود. وی به سال 1875م . با پادشاه میلان ازدواج کرد و الکساندر از او متولد گشت .
    ناپدری
    شوهر مادر . پِدَرَنْدَر.
    ناپردخته
    ناپرداخته .
    ناپسند شدن
    پسندیده نشدن . پسند نکردن: چنان محتشم را سبک بر زبان آورد و مردمان شریف و وضیع را ناپسند شد. (تاریخ بیهقی ص 383).
    ناپیدا
    غایب . (ناظم الاطباء). نامرئی . نامشهود:
    با خیال یار ناپیدا هنوز
    خلوتا کاندر نهان خواهم گزید.

    خاقانی .