جستجو

غیورانه
از روی غیرت ، به شیوه و روش غیرتمند.
غنایم
جِ غنیمت .
غنچة کبک دری
نوایی از نواهای باربد. (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). نام یکی از سی لحن باربد است و آن را نظامی بجای «راح روح » آورده است که لحن هفتم باشد. (برهان قاطع). لحن بیست و ششم از سی لحن باربد. روح راح: چو کردی غنچه کبک دری تیزببردی غنچه کبک دلاویز....
غنچه خسب
کسی که به سبب سرما و نبودن روانداز دست و پای خود را جمع کرده بخوابد.
غنه
1 ـ آوازی که از بینی بیرون آید. 2 ـ تحریری است از موسیقی که در هنگام غنا و سراییدن به خیشوم بینی ادا کنند. ؛ارباب ~ آوازخوانان .
غنیه
1 ـ بی نیاز شدن ، توانگر شدن . 2 ـ بی نیازی ، توانگری . 3 ـ چاره . 4 ـ دارای جمال یا مال فراوان .
غوغاسالاری
حکومت یا سلطه اوباش .
غیاباً
در نهانی ، در قفا.
غیب زدن
ناپدید شدن .
غیب شدن
ناپدید شدن .
غیب گویی
خبر دادن از رازهای پنهان .
غیرت نمودن
به رشک و حسد واداشتن .