جستجو

بهیمه
چهارپا، ج . بهایم .
بی درنگ
بی تأمل ، فوراً.
بنی بشر
1 ـ فرزندان بشر. 2 ـ انسان ، آدم .
بهیه
1 ـ روشن ، تابان . 2 ـ نیکو، زیبا.
بی دریغ
1 ـ بی مضایقه . 2 ـ بدون ملاحظه و خودداری .
بیخ زدن
1 ـ ریشه زدن . 2 ـ نقش زدن .
بنیه
1 ـ توان ، توانایی . 2 ـ ساخت . 3 ـ نهاد، آفرینش .
بواصل
نقداً، نقد، دستادست .
بی دستگاه
بی سر و سامان ، بی سرمایه .
به جا آوردن
1 ـ شناختن ، به یاد آوردن . 2 ـ انجام دادن .
بولتن
گزارش کوتاه چاپی (یا تکثیر شده ) رویدادها و خبرهای یک مؤسسه ، خبرنامه (فره ).
بی دولتی
بدبختی ، اِدبار.
بید برگ
نوعی از پیکانِ تیر که به شکل برگ بید است .
به چیز داشتن
در شمار آن چیز آوردن .
بولدوزر
ماشین سنگین زنجیردار با قدرت زیاد که با تیغه فولادی سپر مانند جلوی خود، خاک و مصالح روی زمین را جا به جا می کند، هموارساز (فره ).
بی ربط
1 ـ بدون ارتباط ، بی رابطه . 2 ـ بی اساس ، مهمل .
بیدمشک
مشک بید. نوعی از بید است که بهار آن یعنی شکوفه آن بغایت خوشبوی باشد و عرق آنرا بجهت تفریح دل و تبرید بیاشامند. (از برهان ). درختی است که گلش زرد باشد مایل به اندک سبزی و سیاهی پیشتر از ظهور برگ بشکفد بغایت خوشبو. (غیاث ). درختی است گلش خوشبوی مایل بزردی و در بهار بشکفد و بیشتر در کشمیر و در بعضی باغها در جهان آباد نیز گل میکند و آن در دواها مستعمل و محروری مزاج را بغایت نافع است . (بهار عجم ) (آنندراج ). بان . (صحاح الفرس ).شاه بید. (یادداشت مولف ). رجوع به مشک بید شود. قسمی از درخت بید که گلش بغایت خوشبو و در آغاز بهار اول گلی است که بدست می آید. (ناظم الاطباء). بید موش . درختی از گونه بید دارای شکوفه های معطر که عرق آن مفرح است . درختی است که در جنگلهای ایران یافت میشود و استعمال طبی دارد. گربه بید. بهرامه . بهرامج . مشک بید. (بحر الجواهر). فیک (در کتول ) سوکوت (در مینودشت ). گربه بید. عطفل . زنف . شاه بید. گله موش . پنجه گربه . پله . خلاف بلخی . بید طبری . گربه . گربگو. بلخ . بان . وشع. پلیشی . پیشی . (یادداشت مولف ). این گونه از درخت بید در سراسر جنگلهای شمال و ارسباران ایران بفراوانی یافت میشود و همه جا بنام بید مشک و مشک بید معروف است و آنرا در کتول «مشک فیک » و در مینودشت «سوکوت » می نامند. (جنگل شناسی ج 1 ص 194): نظر نکنی در بوستان که بید مشک است و چوب خشک . (گلستان ).
بهاران که باد آورد بید مشک
بریزد درخت جوان برگ خشک .

سعدی .

به خشت فتادن
متولد شدن ، به دنیا آمدن .
بودیسم
اصول و اعتقاد دین بودایی .
بولینگ
نوعی بازی که در آن بازیکنان باید نشانه های چوبی بطری مانند را با پرتاب گوی سرنگون کنند.