یاعلی
این ترکیب در عرف فارسی زبانان در موارد مختلف به کار رود: 1 ـ هنگامی که دو آشنا به یکدیگر رسند و از دیدار هم خوش حال شوند. ؛~ گفتن باب دوستی با کسی گشودن . 2 ـ هنگامی که دسته جمعی بخواهند چیز سنگینی را از جا حرکت دهند. ؛ ~ کردن نام علی را گفتن و از او مدد خواستن .
یدک کش
بهمراه برنده اسب یا وسیله نقلیه دیگر را. آن که یدک کشد. قودکش . جنیبت کش . ماشین یدک کش . کشتی یدک کش ; کشتی کوچک که در رودخانه ها و یا قسمتهایی از دریا که آبی تنک و خاکی گیرنده دارد کشتی های بزرگ را هدایت کند تا به گل ننشینند و از راه نگردند. (یادداشت مولف ).
کسی که علاوه بر وظیفه خود مسئولیت و وظیفه دیگری را نیز به عهده دارد.
یائسه
1 ـ یائس . 2 ـ زنی که دیگر عادت ماهانه نشود.
یر به یر شدن
بی حساب شدن ، نه بدهکار بودن و نه طلبکار بودن .
یاالله
1 ـ لفظی است که مردان هنگام ورود به خانه گویند، تا اگر زن نامحرم در خانه هست روی خود را بپوشاند. 2 ـ لفظی است که هنگام ورود شخص محترمی به مجلسی گویند و آن علامت بزرگداشت و احترام اوست . 3 ـ کلمه ختم مجلس سوگواری .
یاکند
یاقوت . (آنندراج ). سنگ قیمتی ، این لفظ را تازیان تازیکانیده [یعنی معرب ساخته ] یاقوت گفته اند. (ناظم الاطباء)
:
کجا تو باشی گردند بیخبر خوبان
جَمَست را چه خطر هرکجا بود یاکند.
شاکر بخارایی (از آنندراج ).
یراعه
1 ـ گول و بد دل . 2 ـ شترمرغ ماده . 3 ـ بیشه نشیب ، نیستان ـ ناک . 4 ـ کرم شب تاب .
یراق کوبی
کوبیدن و نصب کردن یراق در و پنجره از قبیل قفل و لولا و دستگیره و مانند آن .
یک هزارم
(عد. کسری ) یک قسمت از هزار قسمت ، هزار یک .
یک هفتادم
(عد. کسری ) یک جز از هفتاد جز، هفتاد یک .
یمن ناصیت
1 ـ خوش ـ اقبالی . 2 ـ صداقت ، بی گناهی .
یواشکی
(اصطلاح عامیانه ) به آرامی و آهستگی . (فرهنگ لغات عامیانه ). به نرمی .آهسته . نرم . (یادداشت مولف ). و رجوع به یواش شود.
یوسف آرا
بسیار زیباتر از یوسف ، که در زیبایی آرایش دهنده یوسف باشد.