جستجو

ژفکاب
آب و چرکی که در گوشه چشم جمع شده باشد خواه تر باشد خواه خشک . (برهان ). پیخ . قی (در چشم ). رمص . غمص . ژفک . رجوع به ژفک شود.
-ژفکاب از چشم پاک کردن ; شوخ از چشم ستردن و زدودن آن .
ژنزارت
نام دریاچه ای است به فلسطین . رجوع به تیبریاد شود.
ژفکناک
چشمی خِم ناک . قی گرفته . چشم قی آلود.
ژندباف
زندباف . صاحب آنندراج گوید: بمعنی بلبل وقمری و مثل آن و صاحب جهانگیری و موید به زای عربی نوشته و کسی وجه تسمیه این بیان نکرده و شاید که چون پرهای بلبل و قمری و فاخته و کبک و کبوتر و دراج چندان خوش رنگ و لطیف نباشد ژندباف میگفته باشند. رجوع به زندباف شود -انتهی . و این گفته بر اساسی نیست .
ژنزاک
نام کرسی ولایت شارانت سفلی ، دارای راه آهن و 3142 تن سکنه . محصولات عمده آنجا شراب و عرق و احجار ساختمانی است .
ژفکیدن
خیم گرفتن چشم .
ژندرود
زاینده رود. زنده رود اصفهان . (آنندراج ).
ژفکیده
قی آلود. خِم ناک (چشم ).
ژندژند
پاره پاره . (برهان ). قطعه قطعه:
هم خامه مآثر من کرده ریزریز
هم جامه مفاخر من کرده ژندژند.

شهاب الدین بغدادی (از جهانگیری ).

ژنسریک
نام پادشاهی از واندالها فاتح افریقا و موسس سلطنت وسیعی در آنجا و مخرّب یونان و روم . (428-477 م .).
ژنسن
جانسن . اندریو. نام رئیس جمهوری اتازونی در سال 1865 م . وی پس از کشته شدن لینکلن به مقام ریاست جمهور رسید (1808-1875 م .).
ژلیمر
نام آخرین پادشاه واندالهای آفریقا. وی پس از دو سال سلطنت به دست بِلیزر در 534 م . مغلوب گشت .
ژند و است
زند و اُست . زند و استا. زند و اوستا. اوستا کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است . رجوع به هر یک از این دو کلمه شود:
یکی ژند و است آر با برسمت
بزمزم یکی پاسخی پرسمت .

فردوسی .

ژنسیر
رسینیل دوژنسیر. نام ترانه سازی از اهالی فرانسه . مولد پاریس بسال 1839 و وفات بسال 1903 م .
ژفگین
قی آلود. خِم ناک . ژفگن : عین ٌ اغمص ; چشمی ژفگین .
ژلیوت
پیر. نام خُنیاگر یعنی آوازه خوان فرانسوی . مولد لاسوب و وفات در اِستل (1713 - 1797 م .).
ژند و استا
ژند و اُست . اوستا نام کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است . رجوع به هر یک از این دو کلمه و «ژند و اُست » شود:
به فرهنگیان ده مرا از نخست
چو آموختم ژند و استادرست .

فردوسی .

ژکه کلوب
کلمه ای است انگلیسی و دخیل در زبان فرانسه بمعنی کانون و محل اجتماع سوارکاران . و آن در آغاز جمعیتی بود که بسال 1833 م . برای اصلاح نژاد اسب پدید آمد.
ژلیه
نام شهری در اتازونی (ایلی نوآ) بر کنار رود پلنز دارای 23365 تن سکنه .
ژنکپینگ
نام شهری در سوئد بر کنار وِتِر، دارای 30000 تن سکنه . آنجا مرکز کارخانه های کبریت سازی است .