خیرخواجه
دهی است از بخش اترک شهرستان گنبد قابوس . واقع در 24 هزارگزی شمال خاوری داشلی برون کنار رودخانه اترک مقابل مرز ایران و شوروی است بدانجاپاسگاه مرزبانی می باشد در موقع اسکان ایلات چند خانوار در این آبادی مسکن کردند ولی پس از وقایع شهریور 1320 متفرق گشتند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
خیرگی کردن
پررویی کردن . بی حیایی کردن . بی شرمی کردن .
جسارت ورزیدن . دلیری کردن . لجاجت کردن . عناد کردن . ستهیدن . ستیزگی کردن . خودسری کردن . خیره سری کردن . خودرائی کردن .
خیدب
راه هویدا. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خیرآباد مانیزان
دهی است از دهستان حومه شهر ملایر، واقع در21 هزارگزی خاور شهر ملایر. آب آن از رودخانه و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
خیرالزیارات
بهترین زیارتها.
-امثال :
خیرالزیارات آنکه مزور بخانه نباشد .
خیرخواستن
نیک خواستن . طلب خیر برای کسی کردن . (یادداشت مولف ).
استفاضة. (یادداشت مولف ).
خیرمآل
خوش عاقبت . خوشبخت .(ناظم الاطباء). آنکه فرجام کار او خیر و خوبی است .
خیرآباد میاغ
دهی است از دهستان کربال بخش زرقان در 6 هزارگزی خاور زرقان و 6 هزارگزی راه فرعی بندامیر به سلطان آباد کربال با 114 تن سکنه .آب آن از رودخانه کر و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
خیرخواه
نیکوخواه . (ازآنندراج ) طالب و رغبت خوبی و نیکی . (ناظم الاطباء).
خیرمحض
خیر مطلق. خیری که فارغ از شائبه شر باشد. خیر بسیط.
خیدر
دهی است از دهستان شرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 7 هزارگزی جنوب سقز و 4 هزارگزی جنوب خاوری شوسه سقز به بانه با 360 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
خیرآبادی
محمدعبدالحق العمری . او راست : 1- تسهیل الکافیه و آن شرحی است بر کافیه ابن حاجب که بسال 1282 ه' . ق. در هند بچاپ رسیده است .2- شرح علی الهدایه اثیرالدین ابهری که بسال 1297 ه'. ق. در هند بچاپ رسیده است . (از معجم المطبوعات ).
خیرالطیور
بهترین پرندگان . کنایه از پرنده خوش قدم و خوش فال است:
ای کف تو جان جود رای تو صبح وجود
بخت تو خیرالطیور خصم تو شرالدواب .
خاقانی .
خیرخواهانه
از روی خیرخواهی .بطور خیرخواهی . از روی نیکخواهی . از روی خوبی طلبی .
خیرمطلق
خیر محض . خیر فارغ از شر. خیر تام . خیر کامل .
خیرآمدن
نیکوئی سرزدن . نیکی نصیب شدن:
یارب از جنس ما چه خیر آید
تو کرم کن که رب اربابی .
سعدی .
خیرالعمل
بهترین کارها. کنایه از فکر در صفات خدای تعالی . (شرفنامه منیری ) (از آنندراج ).
ذکر جلی و خفی با هشت رکن . (آنندراج ).
خیرخواهی
رغبت در خوبی ونیکی . (ناظم الاطباء). نیک اندیشی . (یادداشت مولف ).
خیرمقدم
کلمه ای است که در وقت قدوم گویند و این مقابل خیر باد است . (آنندراج ). کلمه تهنیت که در ورود کسی گویند یعنی خوش آمدی . (ناظم الاطباء). کلمه ای است که دوستی در وقت آمدن دوستی می گوید بجهت تفال نیک و استفسار وجه آمدن یعنی خیر است آمدن . (غیاث اللغات ). خوش آمد. رسیدن بخیر:
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیرمقدم چه خبر دوست کجا یار کدام .
حافظ.