جستجو

خویشتن شناسی
خودبینی . خودپسندی . تکبر. (ناظم الاطباء).
  • معرفةالنفس . (یادداشت مولف ): ماده گفت خویشتن شناسی نیکوست . (کلیله و دمنه ).
    در جدول این خط قیاسی
    می کوش بخویشتن شناسی .

    نظامی .

  • خویگان ارامنه
    دهی است از دهستان گرجی بخش داران شهرستان فریدن . واقع در 25 هزارگزی باختر داران و 9 هزارگزی جنوب باختر راه دامنه به الیگودرز با 2132 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات و راه آن فرعی و یک باب دبستان و در حدود 20 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
    خوییدن
    عرق کردن .
  • فراهم آورده شدن .
  • زیستن . (ناظم الاطباء).
  • خیاران دریایی
    گروهی از موجودات دریازی می باشند. رجوع به جانورشناسی عمومی ج 1 ص 245 شود.
    خویشتن پروری کردن
    خویشتن پروردن .تربیت نفس .
  • تن پروری کردن . تن پروردن .
  • خویشتن کام
    خویش کام . خودکام . رجوع به خویش کام شود.
    خویگان پائین
    دهی است از بخش داران شهرستان فریدن ، واقع در 18 هزارگزی جنوب داران و 4 هزارگزی راه داران به اصفهان . با 1151 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است و یک باب دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
    خویین
    قصبه ای است از دهستان ایجرود بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع در 60 هزارگزی جنوب باختری زنجان . این ناحیه کوهستانی و سردسیر و با آب و هوای خوش است . آب مشروبی آن از چشمه و زه آب رودخانه محلی و قنات و محصول عمده آن انواع میوه که انگور آن بخوبی معروف است . این قصبه از قراء بسیار قدیمی کشور و در گذشته اهمیت بیشتری داشته و مرکز دهستان ایجرود بوده است . جمعیت قصبه فعلاً در حدود سه هزار نفر است . و اکثر مردان آن در طهران به کسب مشغول و قسمت عمده نانوا می باشند و عده زیادی از آنها نیزدر طهران سکونت اختیار کرده اند مذهب ساکنان شیعه اثناعشری و اکثر سادات و قسمت عمده باسوادند و علمای مشهوری از این قصبه برخاسته اند. ساکنان این قصبه زبان مادری خود را که فرس قدیم است قرنها حفظ کرده اند وقصبه بوسیله تلفن با زنجان مربوط است در تابستان و فصل خشکی از زنجان و از طریق زرین آباد و سعیدآباد می توان به آنجا اتومبیل برد. این قصبه یک دبستان و 25 مغازه دارد و چندین مزرعه کوچک اطراف قصبه جزء آن است . در آنجا غار و آثار بناهای معتبر و قلعه خرابه و برجی دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    خیارج
    قصبه ای است جزء دهستان رامند بخش بوئین شهرستان قزوین ، واقع در 27 هزارگزی باختر بوئین و 18 هزارگزی راه عمومی و 2784 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه خررود راه آن مالروست ولی ماشین می توان برد. تپه ای مجاور آبادی است که مسجد محل روی آن واقع و می گویند سابقاً ساختمانی روی آن بوده که از زمانهای قدیم و قبل از اسلام می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
    خویشتن پسند
    خودپسند. متکبر. خودخواه .
    خویشتن نما
    خودنما. پرده برانداز. ذاعیة; زن گول سست خویشتن نما و خویشتن آرا. (منتهی الارب ).
    خوی گر
    (اِ مرکب )عادت . (ناظم الاطباء).
  • طبیعت .
  • روش . (ناظم الاطباء).
  • (ص مرکب ) معتاد. خوگر. (یادداشت بخط مولف ). مُعاوِد. خوی گر بچیزی . تمرین ; خوی گر ساختن کسی را بچیزی . (منتهی الارب ).
  • خیارزار
    مزرع خیار. (آنندراج ). زمینی که بادرنگ در آن کشته اند. مقثا. پالیز. فالیز. (یادداشت مولف ). فالیز خیار. (ناظم الاطباء):
    او را چنان کجا سر خر در خیارزار.

    سوزنی .

    خیاط
    آنچه جامه بدان دوزند. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رشته . نخ . (یادداشت بخط مولف ).
  • سوزن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). مِخیَط، ابره . (یادداشت مولف ).
    -سَم ّ الخیاط ; چشم سوزن . چشمه سوزن . کون سوزن . (یادداشت مولف ): حتی یلج الجمل فی سَم ّ الخیاط. (قرآن 7/40). از چند مخارم که از سم خیاط و مضم قماط تنگتر بود بگذشتند. (ترجمه تاریخ یمینی ).
  • گذرگاه .
  • مسلک . (منتهی الارب ) (ازتاج العروس ) (از لسان العرب ).
  • خیال بازی
    خیال پروری . وسوسه . خیال سازی . تصورات نابجا و گمانهای بی معنی:
    آن پرده و این خیال بازی است
    از زحمت این و آن مرا بس .

    خاقانی .

    خیال طیف
    حلم . آنچه در خواب بینند. رویا.
    خیانت کردن
    خیانت ورزیدن . (یادداشت مولف ). غَل ّ. غش . (دهار) خون . اختیان . اغلال . ادهان . (منتهی الارب ): هرچند چنین است از سلطان نصیحت بازنگیرم که خیانت کرده باشم تا خون وی و هیچکس نریزدو البته که خون ریختن کاری بازی نیست . (تاریخ بیهقی ). و اگر شرایط درنخواهم و بجای نیارم خیانت کرده باشم . (تاریخ بیهقی ). چنین مقرر گشت مجلس عالی را بوسهل که خیانتی کرده است . (تاریخ بیهقی ). بازگرد و آنچه دیدی و شنیدی بازنمای و خیانت مکن . (تاریخ بیهقی ).
    راستی پیشه خود کن که خیانت کردن
    در و دیوار جهان را عسسی میسازد.

    صائب (از آنندراج ).

    خیارکاری
    زراعت خیار. کشت خیار.
  • زمینی که در آن جالیز خیار است . جالیز. فالیز. پالیز خیار.
  • خیاطت
    کار خیاط. صنعت درزی . (یادداشت مولف ). درزیگری . پیشه درزیگری .دوزندگی .
  • عمل دوختن جامه . (آنندراج ).
  • خیال باطل
    تصور احمقانه . (ناظم الاطباء).تصور باطل . پندار بیهوده . گمان گزافه . توهم نابجا.