متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
407 امام ( ع ) فرمود :
إِنَّ أَوْلِيَاءَ اَللَّهِ هُمُ اَلَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ اَلدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ اَلنَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا وَ اِشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اِشْتَغَلَ اَلنَّاسُ بِعَاجِلِهَا فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ وَ رَأَوُا اِسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اِسْتِقْلاَلاً وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ اَلنَّاسُ وَ سَلْمُ مَا عَادَى اَلنَّاسُ بِهِمْ عُلِمَ اَلْكِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا وَ بِهِمْ قَامَ اَلْكِتَابُ وَ هُمْ بِهِ قَامُوا لاَ يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ وَ لاَ مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ « دوستان خدا كسانى هستند كه به باطن دنيا نگاه كنند ، آنگاه كه مردم به ظاهر آن مىنگرند و به پايان آن بپردازند ، وقتى كه مردم به وضع حاضر آن مشغولند ، پس نابود مىسازند آنچه را كه مىترسند آنها را نابود سازد ، و ترك مىكنند آنچه را كه مىدانند آنها را ترك خواهد كرد ، و مىبينند كه بهرهبردارى فراوان ديگران از دنيا ، كم بهره بردن است و دريافتن دنيا توسط ايشان ، از دست دادن آخرت است ، آنان با آنچه مردم در صلحند دشمن ، و با آنچه مردم با آن دشمنند در صلح مىباشند . به وسيله ايشان كتاب آسمانى شناخته شده و به وسيله كتاب آنها شناخته شدند ، و به وسيله آنها كتاب پايدار ، و به وسيله كتاب آنها جاودانه شدند ،
اميدى بالاتر از اميدشان و ترسى بيشتر از ترس ايشان قابل تصوّر نيست » . امام ( ع ) دوستان خدا را به وسيله ده صفت مشخّص كرده است :
[ 763 ]
1 آنان به باطن و حقيقت دنيا و هدف حكمت الهى از پيدايش دنيا مىنگرند و در نتيجه مطابق آگاهى خود عمل مىكنند ، در موقعى كه مردم به ظاهر آن يعنى به آرايش و اندوختههاى دنيا توجّه دارند .
2 و به پايان دنيا مشغولند يعنى آنچه را كه خداوند مقابل چشمشان ، به عنوان هدف اصلى و نتيجه آمادگى از دنيا قرار داده است كه همان اجر و مزد و خوشنودى خدا مىباشد ، آنگاه كه مردم به وضع حاضر و لذّات موجود دنيا سرگرمند .
3 آنچه را كه از دنيا ممكن بود باعث نابودى آنها شود ، آنها نابود ساختهاند ، يعنى نفس امّارهاى را كه مىترسيدند بر آنها غلبه كرده و بر عقلشان چيره شود و در نتيجه باعث مرگ و نابودى آنها در آخرت گردد . و احتمال دارد كه مقصود به صورت استعاره همان اندوختههاى دنيا باشد كه باعث نابودى انسان مىگردند ، و گويى از آن جهت كه آنان دنيا را ترك كرده و به آن توجّهى ندارند ،
دنيا در نزد آنها مرده و فراموش شده است .
4 و ترك مىكنند از دنيا آنچه را كه مىدانند سرانجام آنها را ترك خواهد كرد ، يعنى همان زيب و زيور دنيا كه با مردن ايشان آنها را ترك خواهد گفت . من در هر دو مورد براى بيان جنس است .
5 بهره فراوان ديگران را از دنيا كم بهرگى ، و دريافت آنها را از دنيا ، از دست دادن مىدانند ، يعنى كم بهرگى از خير آخرت و از دست دادن آن ، از آن رو كه دريافت دنيا و بهره زياد از آن چنين نتيجهاى را دارد .
6 با آنچه مردم سازش دارند ، يعنى با دنيا ، دشمن ، و با آنچه مردم آن را دشمن مىدارند يعنى آخرت ، در صلح و سازشند .
7 و 8 به وسيله ايشان كتاب دانسته شد ، چون ايشان كتاب را پاسدارى و تفقّه مىكنند و به ديگران مىآموزند ، و به وسيله كتاب ايشان شناخته شدند به
[ 764 ]
دليل شهرتشان به وسيله آن در نزد مردم .
9 وسيله آنها كتاب پايدار ماند ، يعنى احكام كتاب در بين مردم برقرار ماند و مردم به آن احكام عمل كردند ، و همچنين به وسيله كتاب آنها جاودانه شدند يعنى با اجراى اوامر ، و نواهى و آنچه سزاوار ايشان بود . و احتمال دارد كه مقصود استوارى ايشان در امر معاش و معاد به بركت قرآن باشد .
10 اميدى بالاتر از اميدى كه به پاداش الهى دارند ، و خوفى بالاتر از خوفى كه از عذاب خدا و دورى از او دارند ، وجود ندارد از آن رو كه اينان يقين به آن اميد و ترس در آن عالم دارند .