جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

116 امام ( ع ) فرمود : عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ اَلْفَقْرَ اَلَّذِي مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ اَلْغِنَى اَلَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِي اَلدُّنْيَا عَيْشَ اَلْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي اَلْآخِرَةِ حِسَابَ اَلْأَغْنِيَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ اَلَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اَللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اَللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ اَلْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى اَلْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ [ 42 ] تعريف به خاصه ، احتمالا همان خاصه مركبه ، مورد نظر است كه دو يا سه ويژگى معرّف را در تعريف مى‏آورند . مثل اين كه در تعريف خفّاش بگوييم : طاير ولود . و ممكن است منظور رسم منطقى باشد كه مركب از جنس و عرض خاص است م . [ 523 ] أَنْكَرَ اَلنَّشْأَةَ اَلْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى اَلنَّشْأَةَ اَلْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ اَلْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ اَلْبَقَاءِ « در شگفتم از مرد بخيلى كه به سوى فقرى مى‏شتابد كه از آن گريزان است ، و از آن طرف غنايى را مى‏جويد كه از دست مى‏دهد ، پس در دنيا مانند مستمندان زندگى مى‏كند ، و در آخرت همچون توانگران حساب پس مى‏دهد . در شگفتم از گردنفرازى كه ديروز نطفه‏اى بود ، و فردا مردارى مى‏شود ، و در شگفتم از كسى كه در وجود خدا ترديد دارد با اين كه آفريدگان خدا را مى‏بيند ، و درشگفتم از كسى كه مرگ را فراموش كرده است در حالى كه مردگان را مى‏بيند ، و در شگفتم از كسى كه عالم آخرت را منكر است ، در صورتى كه او پيدايش نخستين خود را از نطفه مى‏بيند ، و درشگفتم از كسى كه خانه نيستى و فنا را آباد مى‏سازد و خانه هستى و بقا را رها مى‏كند . » امام نسبت به شش چيز شگفت‏آور اظهار تعجب مى‏كند ، و هدف وى از اين كار ، برحذر داشتن از بديهاى آنهاست : 1 شخص بخيل ، كه سه كار او را شگفتى‏آور دانسته است : اوّل اين كه او بخل مى‏ورزد از ترس اين كه اگر بخشش كند سرانجام دچار فقر شود . و زفتى و استفاده نكردن او در حال حاضر ، خود عين فقر و بيچارگى است پس بدان وسيله به طرف فقرى شتافته است كه از ترس آن به جانب بخل گريخته بود . دوم آن كه او با بخل خود در پى توانگرى است ، در صورتى كه بخل دائمى باعث تنگدستى حاضر و نفى كننده بى‏نيازى وى و ضدّ آن است . پس آنچه را او وسيله توانگرى مى‏پنداشت نابود كننده توانگرى است . سوم آن كه وى در دنيا همانند تنگدستان به خاطر استفاده نكردن از [ 524 ] مالش زندگى مى‏كند و در آخرت به دليل شركت با ثروتمندان در گردآورى مال و دلبستگى به ثروت كه هر دوى اينها سرچشمه محاسبه‏اند مورد سؤال و حساب قرار مى‏گيرد . پس وى به اين جهت از جمله توانگران است . 2 امام ( ع ) به دليل تعجّب خود از خودخواه گردنفراز از طريق يادآورى ريشه وجودى او ، توجّه مى‏دهد يعنى انسان خودخواه در آغاز نطفه‏اى در نهايت حقارت و پستى بوده كه با گردنفرازى تناسب ندارد ، و هم‏چنين سرانجام او مردارى در نهايت پليدى خواهد بود . پس جمع كردن چنين كسى بين اين دو حالت و بين تكبّر و خودخواهى از هر شگفتى ، شگفت‏آورتر است . 3 كسى كه در وجود خدا شك دارد ، در صورتى كه آفريدگان او را مى‏بيند . و اين جمع بين شك در وجود خدا و بين ديدار آشكار او در وجود آفريده‏ها و ساخته‏هاى شگفت‏آميز او است ، كه اين هم جاى تعجّب است . 4 كسى كه مردن خود را فراموش كرده در حالى كه كسانى را كه مى‏ميرند ، مى‏بيند . بديهى است كه فراموش كردن مرگ با ديدن هميشگى آن جاى تعجّب دارد . 5 منكر عالم آخرت و بازگشت بدنها پس از نابودى . بديهى است كه انكار وى با اقرار به پيدايش نخستين خود ، يعنى به وجود آمدن اوليه كه از عدم محض آفريده شد ، شگفت‏آور است ، زيرا آفرينش بار دوّم ساده‏تر از خلقت اوّل است چنان كه خداى متعال فرموده است : وَ هُوَ اَهْوَنُ عَلَيْه [ 43 ] يعنى اعاده ، آسانتر است براى خدا از خلقت اوّل . 6 كسى كه خانه دنيا را در عين فانى و زوال پذير بودن آن آباد مى‏كند امّا آبادسازى آخرتى را كه هم خود باقى و هم نعمتهايش جاودانه است ، ترك مى‏كند ، [ 43 ] سوره روم ( 30 ) آيه ( 26 ) يعنى : و آن آسانتر است براى خدا . [ 525 ] جاى تعجّب دارد ، و هدف از تعجّب نسبت به اين افراد ، و اشاره به جهات تعجّب برحذر داشتن مردم از امور ياد شده است .