جستجو

پابندبریده
عنان گسسته . افسارگسیخته .
  • مجازاً، لاابالی .
  • پاپژ
    زمین پست و بلند و ناهموار.
  • گل کهنه و نرم . طین . (برهان ). و نیز رجوع به پژ شود.
  • پاپیچ
    پاتابه . بادیج . پالیک .
  • (نف مرکب ) پای پیچنده . به پای پیچنده .
    -عمل کسی پاپیچ اوشدن ; نتیجه گناهی عاید او گردیدن .
  • پاترا
    محلی خرم و نَزه در لیکیه نزدیک مصب ّ رود اکسانتوس برابر جزیره رُدِس . (از قاموس کتاب مقدّس ).
    پابرجای
    ثابت . ثابت قدم . راسخ . پایدار. پادار. استوار. ثبت:
    ظلم ازو لرزان چو رایت روز باد
    رایتش چون کوه پابرجای باد.

    خاقانی .

    پابنده بکاول
    یکی از امرای عهد میرزا شاهرخ بن تیمور. در آن اوان که شاهرخ در اصفهان بود پسرش میرزا الغبیک گورکان از سمرقند ایلچی نزد میرزا میرک احمد که در اوزجندحکومت میکرد فرستاد و چون او به معاذیری متوسل شد میرزا الغبیک متوجه اندکان گشت و قلعه حسنی را که از قلاع آن حدود بود مسخر ساخت و به پابنده بکاول سپرد. (حبیب السیر ج 2 ص 192).
    پا پس آوردن
    ترک دادن . (رشیدی ) (برهان ).
  • قطع نظر کردن . واگذاشتن .
  • بازماندن از طلب بعجز.
  • منهزم شدن در رزم . (برهان ).
  • پاپیرگرافی
    فن چاپ کردن و نقاشی و نوشتن برای چاپ سنگی بر نوعی از مقوای سخت یا سنگ چاپ مصنوع .
    پاتراس
    شهری است در یونان (مُرِه ) دارای 64000 تن سکنه ، واقع در کنار خلیجی به همین نام بساحل ایونی و انگور کُرَنت از آنجاست .
    پابرچین رفتن
    آرام و آهسته رفتن چنانکه آوائی از پای برنیاید.
    پابوس
    پای بوس . تشرف بخدمت . پا بوسیدن . (غیاث اللغات ). زیارت : به پابوس علی بن موسی الرضا علیه السلام مشرف شدن .
  • (نف مرکب ) پابوسنده . (غیاث اللغات ).
  • پاپیروس
    بَردی . پیزُر. لُخ . اَباء. حفا. تک . جگَن . چغ (در مازندران ). پاپورس (یونانی ). ورق پوست گیاه پاپیروس که در قدیم چون کاغذ بکار بود.
  • کتاب خطی بر ورق پوست این گیاه نوشته .
  • پاترس
    تخویف طفل و عبد و اَم_ه برای بازداشتن آنان از اعمال بد یا واداشتن به کار نیک ، و با رفتن صرف شود (پات_رس رفت_ن ).
    پا بر زمین زدن
    پا بزمین کوفتن به ناشکیبائی یا خشم .
    پابیانیتسه
    رجوع به پابیانیس شود.
    پاپ کارپان تیه
    (ماری ...) دانشمند علوم تربیتی فرانسه که در شهر لافلش بسال 1815 م . (1230 ه' . ق.) متولد شد و موسس نخستین مدارس مادری اوست . وی بسال 1878 م . (1294 ه' . ق.) درگذشت .
    پاپیریوس
    سکستوس . کشیشی رومی که تدوین مجموعه قوانین رومی بدو منسوب است و این مجموعه را قانون مدنی پاپیریوس می نامیدند.
    پاترسک
    پاترس . با رفتن صرف شود و پاترسک رفتن بمعنی تهدید کردن اطفال و زیردستان است .
    پابرسران
    ذوات الاذرع الراسیه . رده ای بزرگ از جانوران جز شاخه نرم تنان که در اطراف سر آنها تعدادی بازو که بجای اعضاء حرکتی (پاها) و وسیله شکار این جانورانند قرار دارد. سرپاییان . راسی رجلی .