جستجو

طرغان
انبوه لشکر.
طرفاطرف
دور، کنار.
طلایی
1 ـ منسوب به طلا. 2 ـ ساخته شده از طلا. 3 ـ دارای رنگ زرد. 4 ـ بسیار باشکوه .
طیفور (طَ یا طِ)
3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> Jasjoo updating...
جس جو در حال به روز رسانی می باشد

متاسفانه در حال حاضر این بخش قابل دسترسی نیست.

طایفه
1 ـ مؤنث طایف . 2 ـ تیره ، دسته . 3 ـ پاره ای از چیزی . ج . طوایف .
طرفة العین
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی طرفة العین در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
طلب طلب
گروه گروه ، دسته دسته .
طباطبایی
ویژگی آن که پدر و مادرش هر دو سید باشند.
طلبکار
داین . غریم . بستانکار. وام ده . وام خواه . کسی که پول یا کالائی از دیگری باید به او برسد.
  • طلبنده . خواهان وآرزومند. زغبوت . (منتهی الارب ). خواستار:
    روزی که جدا ماندمی از تو ز پی من
    صد راه رسول آمده بودی و طلبکار.

    فرخی .

  • طبرخون زدن
    هلاک ساختن .
    طرفه
    1 ـ چیز تازه و نو و خوشایند. 2 ـ شی عجیب ، شگفت آور. 3 ـ معشوق . 4 ـ شعبده باز، حقه باز.
    طلبه
    ج . طالب . 1 ـ دانشجوی علوم دینی . 2 ـ خواهندگان . 3 ـ دانش پژوهان .
    طره پوش
    دارنده طره .
    طلیعه
    مقدمه لشکر، جلوداران لشکر.
    طبع نواز
    دلخواه .
    طریقه
    نک طریق . ج . طُرق .
    طمأنینه
    1 ـ آرام گرفتن ، قرار گرفتن . 2 ـ آرامش . 3 ـ قرار، سکون .
    طبق بند
    چینی بندزن .
    طشت دار
    = طشت دارنده : 1 ـ خادمی که جهت شستن دست ها آب می ریزد. 2 ـ نگهبان و متصدی طشت خانه .
    طبقه
    1 ـ درجه ، مرتبه . 2 ـ صنف ، دسته . 3 ـ فضایی در یک ساختمان ، میان دو سقف یا یک کف و یک سقف ، اشکوب .