جستجو

دوحه
درخت بزرگ و پرشاخه .
دیکسیونر
فرهنگ لغت .
دهن چاییدن
کنایه از: از عهده برنیامدن ، بی پاسخ گذاشتن .
دوخاتون
کنایه از: 1 ـ دو سیاهی چشم ، م ردمک های چشم . 2 ـ آفتاب و ماه .
دی به آذر
نام روز هشتم از هر ماه شمسی .
دودکش
نفس کش . (ناظم الاطباء). دودآهنگ. دودآهنج . رجوع به دودآهنگ شود.
  • روزن مطبخ که فکر یا فکز نیز گویند. (ناظم الاطباء). روزن مطبخ و حمام و جزآن . (از لغت فرس اسدی ) (از آنندراج ) (از غیاث ). روزن مطبخ و گرمابه و دیگدان و امثال آن که از آن دخان بدرآید و آن را دودآهنگ و دودآهنج نیز گویند. (از شرفنامه منیری ). سوراخی برآورده بر بام تا دود بخاری و اجاق و گلخن حمام را به سوی بالا برد. (یادداشت مولف ): دیگری [ از قتله حسین بن علی (ع ) ] خولی بن یزید است که ... به موجب اشاره زوجه اش از دودکش بیرون آورده به آتش دوزخ رسانیدند. (حبیب السیر).
    ای بینی تودودکش شعله تیز
    وی ریش تو تیر هجو را دست آویز.

    شفایی (از آنندراج ).

  • دی به مهر
    1 ـ نام روز پانزدهم از هر ماه شمسی . 2 ـ جشنی که در روز پانزدهم ماه دی برپا می کنند.
    دیگنیه
    دیروزی ، کهنه .
    دو به هم زن
    فتنه گر.
    دودوزه بازی کردن
    کنایه از: با هر دو طرف معامله یا مبارزه همدست شدن و هر دو را فریب دادن .
    دی . وی . دی .
    3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> Jasjoo: File or directory not found
    این قسمت قابل دسترسی نیست

    متاسفانه صفحه مورد نظر شما جا به جا شده و یا حذف شده است.

    دین دار
    1 ـ کسی که دارای دین و آیینی باشد، متدین . 2 ـ متدین به دین اسلام . 3 ـ متقی ، با تقوی .
    دو به هم زنی
    ایجاد اختلاف و نزاع کردن .
    دیالکتیک
    لفظی که بطور کلی بمعنی بررسی نقادانه مطابقت یک عقیده یا رای است با حقیقت و در اصطلاح فلسفه بمعنای مختلف به کار رفته است . اصلا دیالکتیک بمعنی فن استدلال و احتجاج بوسیله سوال و جواب بوده است و ارسطو اختراع آن را به زنون الئائی نسبت داده است ، اگرچه این روش احتجاج مخصوصاً به سقراط نسبت داده میشود. افلاطون دیالکتیک رابه دو معنی به کار برده است ، یکی فن تعریف و تمیز مُثُل و دیگری علمی که ناظر است به روابط بین مُثُل در پرتو اصل واحد «خیر» که چون خورشیدی عالم حقایق راروشن میکند. ارسطو دیالکتیک را در مقابل براهین استدلالی علمی به استنتاج از آراء مقبوله تخصیص داده است . در طی قرون وسطی اصطلاح دیالکتیک به آنچه اکنون منطق خوانده میشود اطلاق میشد. در فلسفه جدید لفظ دیالکتیک در دو معنی مخصوص بکار رفته است کانت این لفظ راعنوان قسمتی از کتاب نقادی عقل مطلق خود قرار داده است که اشکالات مخصوص ناشی از استعمال اصول علم را دراموری (مانند نفس ، جهان و خدا) خارج از حد تجربه نقادی میکند. هگل روش منطقی فلسفه خود را دیالکتیک میخواند، و در این مورد این لفظ را به سلوک عقل ترجمه کرده اند. روش هگل را مارکس و انگلس در فلسفه مادی احتجاجی خود اقتباس کرده اند. (دائرة المعارف فارسی ).
    دینامیک
    قسمتی از علم مکانیک که در آن از حرکت دستگاههای ذرات و اجسام تحت تاثیرنیروها بحث میشود. دینامیک با علل حرکت سر و کار دارد و حال آنکه سینماتیک در واقع بحث هندسی در حرکات است و ستاتیک یا تعادل شناسی علم تعادل نیروهاست . (از دائرة المعارف فارسی ).
  • در تداول ، پر از نیرو. مملو از نیروی حیاتی . (فرهنگ فارسی معین ).
  • دو پهلو
    کنایه از: دارای دو مفهوم متفاوت .
    دورنویس
    نک فاکس .
    دیپرس
    فشار دادن ، پایین فشردن ، افسرده کردن ، غمگین کردن .
    دیوان خانه
    عدلیه ، دادگستری (صفویان و قاجاریان ).
    دو ترکه
    به صورت دو نفر که پشت سر یکدیگر و با هم بر اسب ، دوچرخه یا موتور سوار شده اند.