جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

353 امام ( ع ) به جابر بن عبد اللّه انصارى فرمود : يَا ؟ جَابِرُ ؟ قِوَامُ اَلدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ وَ جَاهِلٍ لاَ يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ وَ جَوَادٍ لاَ يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ وَ فَقِيرٍ لاَ يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ فَإِذَا ضَيَّعَ اَلْعَالِمُ عِلْمَهُ اِسْتَنْكَفَ اَلْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ وَ إِذَا بَخِلَ اَلْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ اَلْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ يَا ؟ جَابِرُ ؟ مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اَللَّهِ عَلَيْهِ كَثُرَتْ حَوَائِجُ اَلنَّاسِ إِلَيْهِ فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ فِيهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ اَلْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ اَلْفَنَاءِ [ 722 ] « اى جابر استوارى و برپايى دين و دنيا به چهار كس است : عالمى كه علم خود را به كار بندد ، جاهلى كه از آموختن ننگ نداشته باشد ، و توانگرى كه از نيكى و احسان بخل نورزد . و تنگدستى كه آخرتش را به دنيا نفروشد ، پس هنگامى كه عالم علم خود را به كار نبرد ، جاهل از آموختن ننگ خواهد داشت ، و هنگامى كه ثروتمند از نيكى و احسان خوددارى كند ، تنگدست آخرتش را به دنيا مى‏فروشد . اى جابر هر كس كه از نعمتهاى خدا بيشتر برخوردار باشد ، درخواستهاى مردم از او بسيار مى‏گردد ، پس كسى كه براى خدا در آن نعمتها به واجبات اقدام كند ، آنها را هميشگى و پايدار ساخته ، و آن كه براى خدا اقدام به واجبات نكند ، نعمتها را به نيستى كشانده است . » دنيا به وسيله مال و ثروت ، و پس از آن به علم و دانش استوار است ، علم براى صرف مال در جاى خود ، و شناخت راههاى مختلف به دست آوردن آن كه آيا شايسته است يا نه ، از حلال است يا حرام . و اين همان علم فقه ، اصول فقه ، تفسير قرآن و سنّت رسول خداست كه احكام نيز از آن دو آموخته مى‏شود ، و بعد از اينها آنچه از علوم عربى و نظير آن لازم است . چون به هر حال ناگزير از داشتن علم است و از طرفى مال نيز نگهبانى لازم دارد ، از اين رو واجب است تا مطابق دستور اوّلى عمل شود ، و در مورد شرط دوّم نيز بايد در مواردى كه شايسته است مال را صرف كرد ، اگر نه هيچ كدام سودى نخواهند داشت و حالات مردم يعنى امور دنيا استوار نخواهد ماند . و چون دانشمندان و غير دانشمندان ، همه بايد بميرند ، و از طرفى دنيا و نظام دنيا ايجاب مى‏كند كه علم و دانش از نسلى به نسلى منتقل گردد ، قهرى است كه نادانانى نيز خواهند بود كه از آموختن دانش ننگ خواهند داشت ، و چون در نظام دنيا نياز بعضى از مردم به بعضى حتمى است ، و در اين نظام به دلايل معلوم و يا نامعلوم ممكن نيست همه از يكديگر بى‏نياز باشند ، لازم است آن كسانى كه [ 723 ] در دنيا مالى ندارند تا از آن طريق خواسته خود را به دست آورند ، و با صرف مال از اعمال ضرورى و لازم پاسدارى كنند ، در اين صورت برپايى دنيا بدون اين چهار چيز ميسّر نخواهد بود . البته امام ( ع ) درباره فقير ، شرط كرد بر اين كه آخرتش را به دنيا نفروشد ، زيرا فروشنده آخرت به دنيا ستمگر و بيرون از مرز عدالت است ، بنابر اين دنيا بدو استوار نگشته و او شايستگى آباد ساختن دنيا را ندارد . وانگهى امام ( ع ) پس از اين كه اركان دنيا را بيان كرد ، اشاره به پيامد فاسد ضدّ آنها فرموده با عبارت : فاذا ضيع . . . بدنياه از آن برحذر داشت ، زيرا كه تباه ساختن علم باعث استفاده نبردن از آن است ، و ننگ داشتن نادان از آموختن به دليل بدبينى‏اش به دانش و دانشمند به دليل اين كه او معتقد است كه اينان علم را ضايع مى‏كنند و مطابق ميل او عمل نمى‏كنند بر ناآگاهى خود بر فايده دانش باقى مى‏ماند . و بخل ورزيدن مالدار از احسان ، باعث سود نبردن از مال است ، و لازمه آن بالا گرفتن نياز فقير و فروختن آخرت خود به دنياست و آن مستلزم فساد است كه با مصلحت دنيا و آخرت وى ناسازگار است سپس اشاره بر اين مطلب فرموده است كه لازمه فزونى نعمت خدا بر بنده ، افزايش درخواستهاى مردم به اوست ، تا براى صاحب نعمت روشن شود كه سپاس نعمت و اقدام بر احسان به نيازمندان در حدّ لازم ، براى رضاى خدا امر واجبى است . در اين باره نيز با بيان اين كه لازمه احسان پايدار ساختن نعمت است و بدين وسيله بنده نعمت الهى را براى خود هميشگى مى‏سازد و فزونى مى‏دهد ، به ترغيب و تشويق پرداخته است . و با بيان اين كه اقدام نكردن به واجبات ، باعث به نيستى كشاندن نعمت است ، از آن برحذر داشته است .