جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 605 ] 213 امام ( ع ) فرمود : مَنْ أَصْبَحَ عَلَى اَلدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اَللَّهِ سَاخِطاً وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ وَ مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ وَ مَنْ قَرَأَ ؟ اَلْقُرْآنَ ؟ فَمَاتَ فَدَخَلَ اَلنَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ كَانَ يَتَّخِذُ آيَاتِ اَللَّهِ هُزُواً وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ اَلدُّنْيَا اِلْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلاَثٍ هَمٍّ لاَ يُغِبُّهُ وَ حِرْصٍ لاَ يَتْرُكُهُ وَ أَمَلٍ لاَ يُدْرِكُهُ « كسى كه بر امور دنيا غمگين شود ، بر قضاى الهى خشم گرفته است ، و كسى كه از مصيبتى كه بر او وارد شده نزد ديگران شكوه كند ، از پروردگارش شكوه كرده است . و كسى كه در نزد توانگرى به خاطر ثروتش كرنش كند ، دو سوم دينش را از دست داده است . و هر كس قرآن را بخواند ، با اين همه پس از مردن وارد جهنم شود از كسانى است كه قرآن را به مسخره گرفته است . و هر كه به محبت دنيا دل ببندد ، دلش دربند سه چيز بماند : غمى كه از او جدا نشود ، حرصى كه او را ترك نكند ، و آرزويى كه هرگز بدان نرسد » . امام ( ع ) به پنج خصلت اشاره فرموده است و از هر كدام نيز به دليل پيامدهاى بدى كه دارند برحذر داشته است : 1 غم و اندوه بر متاع دنيايى كه از دستش رفته است ، پيامد آن خشم بنده در برابر قضاى الهى است چون از دست رفتن دنيا مربوط به قضاى الهى است . و خشم بر قضاى الهى كفر و ناسپاسى است . 2 شكوه از مصيبت ، لازمه آن شكوه از خداست ، زيرا كه خداى متعال است كه بنده را به مصيبتى مبتلا مى‏سازد . 3 كرنش به توانگر ، براى توانگرى‏اش ، پيآمد آن از بين رفتن دو سوّم دين كرنش كننده است به چند دليل : [ 606 ] اوّل : گردش دين بر محور كمال نفس انسانى به وسيله حكمت است و كمال قوه شهوانى مربوط به داشتن عفّت كمال و قوّه غضبى به داشتن شجاعت است . و از طرفى چون فروتنى در برابر ثروتمند از نظر ثروتمندى‏اش باعث علاقه زياد به دنيا و بيرون شدن از فضيلت عفّت به جانب تبهكارى مى‏شود به حدّى كه گويى او جز خدا را مى‏پرستد ، و همچنين مستلزم بيرون شدن از دايره حكمتى كه اقتضاى آن قرار دادن هر چيزى به جاى خود است ، مى‏باشد ، در حالى كه آن فضيلت نفس ناطقه به شمار مى‏رود ، بنابر اين بيرون رفتن از اين دو فضيلت به منزله بيرون رفتن از دو سوّم دين است . دوم : دين عبارت از عقيده قلبى ، اقرار به زبان و عمل به اعضا و جوارح است . كسى كه در برابر توانگرى به خاطر توانگرى‏اش كرنش مى‏كند ، يعنى به زبان ، مدح و ثناى او را مى‏گويد ، و اعضا و جوارحش به جاى بندگى و سپاس خدا در اطاعت اوست ، به اين ترتيب دو سوم دينش را باطل كرده است . بعضى گفته‏اند ، چون فروتنى براى توانگر به خاطر توانگرى‏اش برخاسته از علاقه به دنياست و دلبستگى به دنيا اساس همه خطاهاست ، به اين دليل ، امام ( ع ) عبارت : ثلثين را در اينجا به صورت مجاز از باب اطلاق ملزوم به نام لازم براى اكثر به كار برده است . 4 تلاوت قرآن با ورود در آتش جهنّم مستلزم آن باشد كه قارى قرآن از جمله كسانى بوده است كه قرآن را به استهزاء مى‏گرفته است . توضيح آن كه خواندن قرآن براى خدا از روى اخلاص ، و مطابق آن رفتار كردن ، باعث ورود به بهشت است بنابر اين وارد نشدن به بهشت و ورود به آتش جهنّم لازمه اخلاص نداشتن در تلاوت قرآن و عمل نكردن بر طبق آن است ، و در اين صورت تلاوت قرآن به منزله استهزاى آيات الهى است ، زيرا كسى كه قرآن را مسخره مى‏كند ، در حقيقت چيزى را مى‏گويد كه به آن عقيده ندارد و عمل نمى‏كند ، به اين ترتيب [ 607 ] امام ( ع ) كلمه مستهزء را از چنان كسى استعاره آورده است . 5 هر كه دل به دنيا ببندد ، دلش در بند سه چيز گرفتار شده است . دليل رابطه با آن سه چيز به خاطر حرص و آزمندى به دنياست ، چون حبّ دنيا باعث كوشش و تلاش در طلب دنيا و جمع‏آورى مال دنيا مى‏گردد ، و از طرفى به دست آمدن دنيا مشروط به وسايل مقدور و غير مقدور براى بندگان خداست . و اسباب مقدور هم گاهى غير مقدور مى‏شوند ، با اين كه وجود دارند اما به دليل اين كه مربوط به عوامل زياد و يا دشوارى هستند ، خود دشوار و غير ممكن مى‏گردند ، ناگزير بيشتر اوقات فراهم آوردن ، غم و اندوه مى‏گردد ، روزى هست و روزى نيست به علاوه نگهدارى دنيا ، بيم از دست رفتنش و حرص به دست آوردن از راههاى مختلف ، و آرزوى زياد در راه كسب سود و داد و ستد و عمران آبادى‏اش همه اينها باعث اندوه است . امام ( ع ) با عبارت : يدركه ، هم به طول اين اندوه اشاره فرموده و هم از آن برحذر داشته است .