متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
105 ( 673 )
[ 417 ]
به شاهرگ اين انسان پارهگوشتى آويخته است كه شگرفترين اندامها و اعضاى درونى او باشد ، و آن چيزى جز قلب نباشد كه چشمههايى از حكمت و هم مايههايى از ضد حكمت دارد ( با اين توضيح ) :
هرگاه كه برايش اميدى دست دهد ، بيم آن مىرود كه آزمندى زبونش كند و چون آزمندى برانگيزدش ، بسا حرص به هلاكتش كشاند ، از سوى ديگر اگر نوميدى گريبانگيرش گردد ، بسا كه از زيادى تأسف كشته شود ، اگر غضب و خشم بر وى عارض گردد ، سخت به كينه دچار آيد ، و همين كه خشنودى با او يار شود ، جانب احتياط را پاس نمىدارد ، اگر ترس بر او يورش آورد ، احتياط بيش از حد او را از هر كار ديگر باز مىدارد ، و چون خويشتن را در فضاى امنيت بيابد خواب غرور او را مىربايد و اگر گرفتار مصيبتى شود ، بىتابى كارش را به رسوايى مىكشاند ، اگر ثروتى به دست آورد ، بىنيازى به نافرمانيش مىراند ، و چون تنگدستى او را بگزد ، گرفتارى برخاسته از آن تمامت هستيش را مىآكند ، اگر گرسنگى در فشارش بگذارد ، با ضعف زمينگير مىگردد ، و اگر زياده سير شود ، با شكمبارگى از پاى درمىآيد . خلاصه آنكه هر تفريط برايش زيانبار ، و هر افراط براى او فساد آفرين باشد .