متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
101
از نوف بكالى روايت است كه گفت
شبى امير مومنان را ديدم كه از بسترش بيرون آمده بود و به ستارگان مىنگريست . در اين حال مرا گفت : « نوف ، تو خفتهاى يا بيدار ؟ » گفتم :
« بيدارم اى امير مومنان » پس آن حضرت گفت :
( 669 ) خوشا به حال آنان كه نسبت به دنيا زهد ورزيدهاند و به آخرت گرايش دارند ، همانها كه زمين را تخت ، خاك را بستر ، آب را عطر ، قرآن را آستر و دعا را رويهى شخصيت خويش ساختند ، و چونان مسيح ، رشتهى وابستگيها را بريدند .
[ 416 ]
اى نوف ، داوود كه بر او درود باد در چنين ساعتى از شب برمىخاست و مىگفت : « اين ساعتى است كه دعاى هر بندهاى مستجاب است ، جز از تيرههايى چونان باجگيران ، جاسوسان ، شبگردان و تار و تنبورداران » .