جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

104 [ و از نوف بكالى 34 روايت است كه شبى امير المؤمنين ( ع ) را ديدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى يا ديده‏ات باز است ؟ گفتم ديده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان كه دل از اين جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند كه زمين را گستردنى 35 خود گرفته‏اند و خاك آن را بستر . [ 378 ] و آب آن را طيب 36 . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسيح دنيا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نينداخته . نوف داود ( ع ) در چنين ساعت از شب برون شد و گفت اين ساعتى است كه بنده‏اى در آن دعا نكند جز كه از او پذيرفته شود ، مگر آن كه باج ستاند ، يا گزارش كار مردمان را به حاكم رساند 37 ، يا خدمتگزار داروغه باشد ، يا عرطبه طنبور نوازد ، يا دارنده كوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و كوبه ، طنبور . ]