متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
التاسعة و الثمانون من حكمه عليه السّلام
( 89 ) و قال عليه السّلام : لا يقولنّ أحدكم « اللّهمّ إنّي أعوذ بك من الفتنة » لأنّه ليس أحد إلاّ و هو مشتمل على فتنة ، و لكن من استعاذ فليستعذ من مضلاّت الفتن ، فإنّ اللَّه سبحانه يقول : « وَ اعْلَموُا أنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ » [ 28 الانفال ] ، و معنى ذلك أنّه سبحانه يختبرهم بالأموال و الأولاد ليتبيّن السّاخط لرزقه و الرّاضي بقسمه ، و إن كان سبحانه أعلم بهم من أنفسهم ، و لكن لتظهر الأفعال التي بها يستحقّ الثّواب و العقاب ، لأنّ بعضهم يحبّ الذّكور و يكره الإناث ، و بعضهم يحبّ تثمير المال و يكره انثلام الحال .
قال الرّضي : و هذا من غريب ما سمع منه في التفسير .
اللغة
( ثلم ) الاناء : كسّره من حافّته فانثلم المنجد .
[ 140 ]
الترجمة
فرمود : مبادا يكى از شماها در دعاى خود بگويد : « بار خدايا من بتو پناه ميبرم از فتنه » زيرا هيچكس نباشد جز اينكه در فتنه فرو رفته است ، ولى هر كس طلب پناه از خدا ميكند بايد از فتنههاى گمراه كننده بخدا پناهنده شود ، زيرا خداى سبحانه ميفرمايد « و بدانيد كه همانا اموال و أولاد شماها فتنهاند » و مقصود از اين سخن آنست كه خدا بوسيله دارائيها و فرزندها مردم را ميآزمايد تا روشن شود چه كسي نسبت بدانچه خدا بأو روزي كرده است خشمگين و نگرانست ، و چه كسي بقسمت خدا خشنود و دلگرم است ، و اگر چه خداوند سبحانه داناتر است بهر كسي از خود او ، ولى اين آزمايش براي آنست كه همه آن كارهائيكه بسبب آنها مردم سزاوار ثواب و يا شكنجه و عقاب ميشود پديدار شوند ، زيرا برخى مردم هستند كه أولاد ذكور را دوست دارند و از دختران بدشان ميآيد ، و برخى هستند كه دوست دارند دارائى را بثمر برسانند و پرسود كنند ، و از گسيختگى حال خود كراهت دارند .
سيد رضى ره فرموده است : اين بيان حضرت از غرائب تفسيريست كه از أو شنيده شده .
مگو بار إلها پناهم بده ز هر فتنه باشد ز كه تا بمه پناه آور از فتنههاي مضلّ كه گمراه سازند و بيچارهدل خدا مال و أولاد را فتنه خواند كسى مال و أولاد از خود نراند بدانها بشر آزمايش شوند كه از يكديگر گوي سبقت برند كه ساخط ز راضى شود آشكار بهر چيز دانا است پروردگار ولى تا كه كار ثواب و عقاب هويدا ز مردم شود بيحجاب چه برخى پسر دوست و ز دخترش بد آيد كه پرورده اندر برش دگر مردمى مال جويند بيش نخواهند درويشى وضع خويش