متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 478 ]
74 امام ( ع ) فرمود :
أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ اَلْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلاً لاَ يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلاَّ رَبَّهُ وَ لاَ يَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ وَ لاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لاَ أَعْلَمُ وَ لاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ اَلشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ اَلصَّبْرَ مِنَ اَلْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ وَ لاَ خَيْرَ فِي جَسَدٍ لاَ رَأْسَ مَعَهُ وَ لاَ فِي إِيمَانٍ لاَ صَبْرَ مَعَهُ « شما را به پنج چيز سفارش مىكنم ، كه اگر براى به دست آوردن آنها به زير بغل شتران با زانو بزنيد ، سزاوار است :
كسى از شما به كسى جز به پروردگارش اميد نبندد ،
از چيزى نترسد ، مگر از گناه خود . و شرم نكند از كسى به گفتن نمىدانم ،
وقتى چيزى را از او بپرسند كه نمىداند و شرم نكند از كسى به آموختن چيزى كه آن را نمىداند . و بر شما باد گرويدن به شكيبايى زيرا شكيبايى نسبت به ايمان ،
همچون سر است ، نسبت به بدن ، و خيرى در آن بدن نيست كه سر نداشته باشد ،
چنان كه در ايمان بدون صبر نيست » امام ( ع ) آباط الابل ( زير بغل شتران ) را كنايه آورده است از مسافرت در جستجوى آن چيزها توضيح آن كه شترسوار با زانوهايش به بغل شتر مىزند .
امّا آن پنج چيز عبارتند از :
1 اميد داشتن تنها به خدا ، و نه به جز او . از جمله لوازم اين كار اخلاص در عمل براى خدا و پيوسته مطيع فرمان او بودن است .
2 از چيزى جز گناه خود نبايد بترسيد . توضيح آن كه ترسناكترين چيز ،
كيفر خداوندى است و چون اين كيفر در اثر گناه به بنده خدا مىرسد ، بنابر اين سزاوارتر آن است كه از گناه بترسيم ، نه از چيز ديگر و اين سخن دعوت به دورى از گناه است با يادآورى ترس از آن .
[ 479 ]
3 شرم نداشتن از آن كه چون چيزى را نمىداند ، بگويد ، نمىدانم . زيرا شرم از گفتن چنين سخنى باعث سخن گفتن از روى نادانى است ، و اين هم گمراهى و نادانى است كه گمراه ساختن و نادان كردن ديگرى را در پى دارد ، و باعث هلاكت اخروى است . پيامبر ( ص ) فرمود : « هر كس ندانسته فتوا دهد ،
فرشتگان آسمان و زمين او را لعنت كنند [ 28 ] » و گاهى باعث هلاكت در دنيا نيز مىگردد .
4 شرم نداشتن از آموختن چيزى كه آن را نمىداند ، از آنرو كه شرم داشتن نادان از فراگيرى باعث باقى ماندن او در حالت نادانى و كاستى و هلاك ،
و هلاكت اخروى است .
5 فضيلت شكيبايى ، و امر به داشتن صبر و شكيبايى ، زيرا هيچ فضيلتى بدون صبر ممكن نيست ، و كمترين مرحله آن استقامت در راه فراهم آوردن فضيلتها و بعد پايدار داشتن آنها و همچنين از دست ندادن آنهاست ، از اين روست كه صبر را نسبت به ايمان تشبيه به سر نسبت به تن نموده است ، به دليل آن كه ايمان بدون صبر ممكن نيست . آنگاه تشبيه و مناسبت بين آن دو را با اين بيان مورد تأكيد قرار داده است كه : در آن بدنى كه سر نداشته باشد خيرى نيست .
و عبارت فانّ الصبر مقدمه صغرا براى قياس مضمرى است كه بدان وسيله وادار به صبر كرده است و كبراى قياس چنين است : و هر آنچه كه اين طور باشد به دست آوردن و فراهم كردنش واجب است .