متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
74
در داستان معروف
ضرار پسر ضمرهى ضبابى است ، به هنگام وارد شدنش بر معاويه و پرسش معاويه از حالات امير مومنان ، كه او در پاسخ گفت : خود شاهد بودم و شهادت مىدهم كه آن حضرت را در پارهاى موقفهاى نيايش وى ديدم ، در حالى كه شب
[ 407 ]
پردههايش را آويخته بود و او در محراب خويش به پا ايستاده ، دست به محاسن ،
چونان مار گزيده به خود مىپيچيد و با اندوه مىگريست و مىگفت :
( 642 ) اى دنيا ، اى دنيا ، از من دور شو آيا براى من خود را به نمايش گذاشتهاى ؟ يا به من ابراز شوق مىكنى ؟ چنين روزى تو را روا مباد هيهات جز مرا بفريب ، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست ، كه سه طلاقهات كردهام تا بازگشتى در كار نباشد آرى ، دوران زندگى تو كوتاه است ، ارزش تو بسيار اندك و آرزوهايت بسى ناچيز ، آه ، از كاستى توشه ، درازى راه ، دورى سفر و هنگامهى بار انداز