جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

74 در خبر آمده است كه چون ضرار بن ضمرة الضّبابى بر معاويه داخل شد ، معاويه او را از امير المؤمنين ( ع ) پرسيد . ضرار گفت : شهادت مى‏دهم كه او را در جايى كه عبادت مى‏كرد ديدم . شب پرده برافكنده بود و او در محراب خود ايستاده بود . محاسن خود را به دست گرفته ، چون مار گزيده به خود مى‏پيچيد و چون اندوهگينان مى‏گريست و مى‏گفت : [ 829 ] اى دنيا ، اى دنيا ، از من دور شو . آيا خود را به من مى‏نمايانى ؟ يا به من مشتاق شده‏اى ؟ هنگام فريبت نزديك مباد . هيهات ديگرى را بفريب ، مرا به تو نيازى نيست . تو را سه طلاق گفته‏ام كه ديگر در آن بازگشتى نباشد . زندگيت كوتاه است و آرزويت حقير است . آه ، از اندك بودن راه توشه و درازى راه و دورى سفر و سختى منزلگاه .