متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
10
از نامه آن حضرت ( ع )
به معاويه
چه مىكنى اگر اين حجابهاى دنيوى ، كه خود را در آنها پوشيدهاى ، به كنارى روند ؟ دنيايى كه آرايههايش به زيبايى جلوهگرند و خوشيها و لذتهايش فريبنده است . دنيا تو را به خود فراخواند و تو پاسخش دادى ، و تو را در پى خود كشيد و از پى او رفتى و فرمانت داد و اطاعتش كردى . چه بسا ، بناگاه ، كسى تو را از رفتن باز دارد ، به گونهاى كه هيچ سپرى تو را از آسيب او نرهاند . پس عنان بكش و از تاختن
[ 617 ]
باز ايست ، و براى روز حساب توشهاى برگير ، و براى رويارويى با حادثهاى كه در راه است ، دامن بر كمر زن ، و به سخن گمراهان گوش فرامده . و اگر نكنى تو را از چيزى كه از آن غافل ماندهاى ، مىآگاهانم . تو مردى هستى غرقه در ناز و نعمت . شيطانت به بند كشيده و آرزوى خويش در تو يافته است و اينك در سراسر وجود تو چون روح و خون در جريان است .
اى معاويه ، از چه زمان شما زمامداران رعيّت و واليان امر امّت بودهايد و حال آنكه ، نه در دين سابقهاى ديرين داريد و نه در شرف مقامى رفيع . پناه مىبريم به خدا از شقاوتى دامنگير . و تو را بر حذر مىدارم از اينكه ، همچنان ، مفتون آرزوهاى خويش باشى و نهانت چون آشكارت نباشد .
مرا به جنگ فراخواندى . مردم را به يكسو نه ، خود به تن خويش به پيكار من آى . دو سپاه را از آن معاف دار تا همگان بدانند كه كداميك از ما قلبش را زنگ گناه تيره كرده است و پرده غفلت بر ديدگانش افتاده .
من ابو الحسنم . كشنده نياى تو ( 1 ) و دايى تو ( 2 ) و برادر تو 3 در روز بدر سرشان شكافتم . اكنون همان شمشير با من است و با همان دل با دشمن روبرو مىشوم . نه دين ديگرى برگزيدهام و نه پيامبرى نو . بر همان راه و روشى هستم كه شما به اختيار تركش كرديد و به اكراه در آن داخل شديد .
پنداشتهاى كه براى خونخواهى عثمان آمدهاى ، مىدانى كه خون عثمان در كجا ريخته شده ، پس آن را از همانجا بطلب ، اگر به خونخواهى او آمدهاى . گويى چنان است كه مىبينمت كه چون جنگ بر تو دندان فرو برد ، مىنالى آنسان ، كه شتران گرانبار از سنگينى بار خود مىنالند . و مىبينم كه سپاهيانت درگير و دار ضربتهاى پياپى و حوادث دردناك و سرنگون شدنها مىنالند و مرا به كتاب خدا مىخوانند ،
حال آنكه ، مشتى كافرند و منكر يا بيعت كرده و بيعت شكسته .