متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 287 ]
124 سخنى از آن حضرت ( ع ) در برانگيختن اصحابش به جهاد
آن گروه از جنگاوران را ، كه زره بر تن دارند ، پيش داريد و آنان را كه زره بر تن ندارند ، در عقب بگماريد . دندانها را بر هم فشاريد ، كه اين كار ، شمشيرها را از كاسه سر بيشتر دور كند . چون نيزه را به سوى شما گرفتند بيدرنگ ، بپيچيد كه اين كار ، شما را از آسيب سر نيزهها در امان مىدارد . ديدگان را فرو خوابانيد ، كه اين كار بر شهامت شما مىافزايد و دل را آرامش مىبخشد . صداهايتان را پست كنيد ، كه اين كار ناتوانى و وحشت را بهتر مىراند . پرچمتان را به اين سو و آن سو متمايل مكنيد و گردش را خالى مگذاريد و آن را جز به دست دليران سپاه مدهيد . دليرانى كه همواره از آنچه بايد دفاع كنند ، دفاع مىكنند .
آنان كه به هنگام نزول سختى و بلا پايدارى مىورزند و صبر مىكنند ، گرد پرچم را مىگيرند و از پس و پيش و راست و چپ حفاظتش مىكنند . نه از آن واپس مانند ،
كه به دست دشمنش سپارند و نه از آن پيش افتند ، كه تنهايش گذارند .
بر هر يك از شماست كه هماورد خود را از پاى درآورد و از برادر جنگجوى خود نيز حمايت كند و نبايد كه نبرد با هماورد خود را به برادر خود واگذارد تا هماورد او و هماورد برادرش همدست شده ، كار برادرش را بسازند .
به خدا سوگند ، اگر از شمشير اين جهان بگريزيد از شمشير آن جهان گريختن نتوانيد . شما سروران و گردن فرازان عرب هستيد و نسبت به ديگران چون كوهان بلند شتر هستيد نسبت به ديگر اعضايش .
فرار سبب خشم خداوند است و خوارى و ذلت آورد و مرد را براى هميشه ننگين سازد . آنكه از ميدان جنگ مىگريزد بر عمرش نيفزايد و فرار ، مانع مرگش نشود . كسى كه به سوى خداى مىرود همانند تشنهاى است كه به آب مىرسد .
بهشت در سايه نيزههاست . امروز هر كس را هر چه در دل باشد آشكار شود . [ به خدا سوگند ، اشتياق من به پيكار با آنان از اشتياق آنان به خانههايشان بيشتر است . ] 289 بارخدايا ، اگر حق را نمىپذيرند ، جمعشان را پراكنده ساز و ميانشان اختلاف انداز و آنان را به سبب خطاهايشان به هلاكت رسان . ايشان از باورهاى خود بازنگردند ، مگر آنگاه كه ، ضربتهاى پى در پى نيزهها بدنهايشان را سوراخ كند ،
چنانكه نسيم از آنها بگذرد و سرهايشان بشكافد و استخوانهايشان خرد گردد و دستها و پاهايشان به اطراف پراكنده شود و لشكرها دسته دسته از پى هم بر آنها بتازند و سوارانى كه از هر سوى روى آوردهاند بر سرشان هجوم آورند و لشكرهاى گران به شهرهايشان روانه گردد و سراسر بلادشان در زير سمّ ستوران كوبيده شود و گرداگرد مراتع و چراگاههايشان را فرو گيرند .
من مىگويم : « دعق » به معنى « دق » است ، يعنى كوبيدن . يعنى اسبها به سمهاى خود زمينشان را فرو كوبند و « نواحر » به معنى متقابل است : روبروى يكديگر . مىگويند ، « منازل بنى فلان تتناحر » يعنى ، مقابل يكديگر است .